مطالبات ناشران از نمایشگاه کتاب کی پرداخت می‌شود؟


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم‌، با گذشت 21 روز از پایان سی و ششمین نمایشگاه کتاب تهران،‌ برخی ناشران اذعان می‌کنند که هنوز مطالبات خود از فروش مجازی نمایشگاه را دریافت نکرده‌اند،‌ هم‌چنین با پایان یافتن طرح فروش کتابفروشی‌ها در سامانه بازار کتاب،‌ مطالبات کتابفروشی‌ها از محل یارانه این طرح نیز هنوز به صورت کامل پرداخت نشده است. این در حالی است که ابراهیم حیدری مدیرعامل خانه کتاب از پرداخت عمده مطالبات ناشران خبر داده و می‌گوید:  مطالبات مابقی ناشران نیز به زودی پرداخت می‌شود.

حیدری در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم گفت:‌ تاکنون 280 میلیارد از (320 میلیارد) مطالبات ناشران در نمایشگاه مجازی کتاب تهران پرداخت شده است،‌ تنها رقم اندکی در باقی مانده که آن هم به زودی پرداخت می‌شود،‌ مشکلی برای پرداخت مطالبات از سوی ما وجود ندارد،‌ باید صبر می‌کردیم تا بسته‌های پستی ناشران به دست مخاطبان برسد و ثبت در سیستم شود.

وی ادامه داد: تنها روز سه‌شنبه هفته گذشته 91 میلیارد تومان از این مطالبات پرداخت شد و البته تعطیلات نیز مزید بر علت شده تا کار کمی کندتر پیش رود.

مدیرعامل خانه کتاب در پاسخ به این پرسش که مطالبات کتابفروشان از سامانه بازار کتاب چه زمانی پرداخت می‌شود‌، گفت:‌ فروش کتابفروشان در سامانه بازار کتاب نیز اخیراً‌ به اتمام رسیده است وهمه کتاب‌ها هنوز به دست مردم نرسیده است،‌ تلاش ما این است که تا پایان هفته کلیه مطالبات کتابفروشان پرداخت شود.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

سرور غالب امیرالمؤمنین حیدر علی (ع)؛ در شعر وحشی بافقی


‌خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: کمال الدین محمد، معروف به وحشی بافقی متولد بافق یزد است و از زبردست‌ترین شاعران قرن دهم، دوران عمرش همزمان با دوران شاهی شاه طهماسب صفوی و شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده بود. تحصیل علم را از شهر خود و نزد شرف الدین علی بافقی شروع کرد، بعد از چند سال به یزد رفته و همچنان به کسب علم مشغول بود، سرانجام به کاشان رفت و با مکتب داری روزگار می‌گذراند. برخی میگویند او سفری به هندوستان داشته و به سیاق آن روزگار از راه دریا و از طریق بندر هرمز رفته؛ هرچند در دربار شاهان گورکانی نمانده و به یزد بازگشته و تا زمان پایان عمر در این شهر زندگی کرده است.

به هر صورت از احوالاتش بر می‌آید که مردی فاضل و بلند نظر، ولی تنگدست و گوشه نشین و در عین حال قانع بوده است. اشعارش درباره رسول الله صلی الله علیه و آله، امیرالمومنین علی علیه السلام، امام رضا علیه السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف، و ترکیب بند درخشانش درباره امام حسین علیه السلام برمیآید که او شیعه بوده؛ بخصوص که کاشان نیز یکی از مراکز تشیع در ایران بوده است و او عمری در آن شهر گذرانده بوده است.

برخی از اشعاراو متأثر از آیات قرآن و احادیث ائمه (ع) است. درون مایه‌های عرفانی در اشعارش به ویژه در منظومه خُلد برین از وجوه برجسته اندیشه‌های او دانسته شده است. تبیین مفاهیم و فضائل دینی و اخلاقی چون قناعت، بخشش، عدل و انصاف و تحسین آنها و تشریح رذائل اخلاقی چون تظاهر، کبر، حرص و حسد و پرهیز از آنها، از جمله موضوعاتی است که جنبه تعلیمی و اخلاقی شعر او را برجسته کرده است. از آنجا که شاعری زبردست بود در همه قالب‌های شعری شعر می سروده، اما غزل‌ها و ترکیب بندهای او از شهرت بیشتری برخوردار است.

او در قصیده‌ای که مطلعش «زلف پیش پای او بر خاک می‌ساید جبین / همچو هندویی که پیش بت نهد سر بر زمین» است، در مدح امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام این‌طور می‌سراید:

روح در تن می‌دمد باد بهاری غنچه را

می‌رسد گویا ز طرف روضۀ خلدبرین

یعنی از خاک حریم روضۀ شاه نجف

گلبن باغ حقیقت سرو بستانِ یقین

حیدر صفدر، شه عنترکش خیبر گشای

سرور غالب، سرِ مردان امیر المؤمنین

کیست کو سر کرده سر باشد بدور عدل او

کش ز سر نگذشت حرف ناامیدی همچو شین

گر نیارد سر فرو با پاسبان درگهت

هندوی گردنکش کیوان درین حصن حصین

از طناب کهکشان جلاد خونریز فلک

برکشد او را به حلق از پیش طاق هفتمین

چرخ چوگانی که گوی خاک در چوگان اوست

رخش قدر عالیش را چیست داغی بر سرین

ذات پاکش گر نبودی بانی مُلک وجود

حاش لله گر بدی الفت میان ماء و طین

شرح احوال جحیم و صورت حال جنان

سر به سر گوید، اشارت گر کند سوی جنین

ای حریم بوستانِ مرقدت، دارالسلام

وی ز خیل خاک بوسانِ درت روح الامین،

درگه قدر ترا ارواح علوی پاسبان،

خرمن فضل ترا مرغان قدسی خوشه چین

از همین قصیده می‌توان دریافت که تمایل او سبک شعریش به مکتب وقوع نزدیک است، احساسات و عواطف و نازک خیال‌های او آنچنان با زبانی ساده و روان بیان شده که گویی در حال محاوره بوده و گاهی چنان است که گویی حرفهای روزمره اش را می‌زند، با زبانی ساده و پر از صداقت شعر می‌گوید و به همین جهت در عهد خود او را تواناترین شاعر مکتب وقوع دانسته‌اند.

قصیده‌ای دیگر در مدح حضرت علی علیه السلام دارد که ردیفش آبله است و با بیان سختی‌های روزگار شروع می‌شود و سپس به این ابیات می‌رسد:

یافت ره در روضه آن کو در ره شاه نجف

کرد پای او ز سیر کوه و هامون آبله

سرور غالب امیرالمؤمنین حیدر که شد

در طریق جستجویش پایِ گردون آبله

رفت مدتها که پا بر خاک نتواند نهاد

در ره او پای انجم نیست جیحون آبله

یک شرار از قاف قهرش در دل دریا فتاد

جوش زد چندانکه از وی شد گهر چون آبله

بسکه بر هم زد ز شوقِ ابرِ جودش دست خویش

شد کف دستِ صدف از دُرّ مکنون آبله

ای خوش آن روزی که خود را افکنم در روضه‌اش

همچو مجنون کرده پا در برِّ مجنون آبله

آنکه چون گل نیست خندان از نسیم حُبّ او

باد او را غنچۀ دل، غرق خون، چون آبله

قصیده‌ای دیگر دارد با ردیف گل، که بعد از توصیف دشت‌های پر گل این‌طور می‌گوید:

از کششهای قطره شبنم

بر ورق‌ها کشیده مسطر گل

تا کند حرفهای رنگین درج

بر وی از مدح آل حیدر گل

شاه دین مرتضا علی که شدش

به هزاران زبان ثناگر گل

بسکه در دشت خیبر از تیغش

رست از گِل ز خون کافر گُل،

گر خزان ریاض دهر شود،

نشود کم ز دشت خیبر گل

در کفش از غبار اشهب او

مشگ دارد بنفشه، عنبر گل

در بغل از خزانۀ کف او

یاسمین سیم دارد و زر گل

باد قهرش اگر بر آن باشد

ندمد تا به حشر دیگر گل

ور شود فیض او بر این ماند

تازه تا صبحگاه محشر گل

بود از رشح جام احسانش

که به این رنگ گشت احمر گل

باشد از یاد عطر اخلاقش

که بر اینگونه شد معطر گل

خلق او هست غنچه‌ای که از او

زیر دامان نهاد مجمر گل

در ازل بسته است قدرت او

اندر این شیشۀ مدور گل

گر نهد در ریاض لطفش پای

دمد از ناخن غضنفر گل

حرز خود گر نساختی نامش

کی شدی بر خلیل آذر گل؟

ای که باغ علوِّ قدرت را

چرخ نیلوفر است و اختر گل

دم ز لطفت اگر خطیب زند

دمد از چوب خشک منبر گل

گر دهندش ز باغ قهرت آب

بردمد همچو خار نشتر گل

گر اشارت کنی که در گلشن

نبود رو گشاده دیگر گل،

پیچد از بیم شحنۀ غضبت

غنچه سان خویش را به چادر، گل

گر نسیم بهار احسانت

سوی گلزار بگذرد بر گل،

گردد از دولت حمایت تو

بر سپاه خزان مظفر گل

باد قهرت اگر به خلد وزد،

خرمن آتشی شود هر گل

ور به دوزخ رسد نم لطفت

دود گردد بنفشه، اخگر گل

خشک ماند درخت گل برجای

گر بگویی دگر میاور گل…

در قصیده‌ای دیگر، بعد از توصیف آغاز بهار و رسیدن آفتاب به برج حَمَل، و هنرنمایی درخانی از نام بردن گل‌هایی مانند بستان افروز و خیری و ختمی و… سرخی در و دشت را میبیند و این‌طور می‌سراید:

لاله سر برزده از سنگ ز سرتاسر کوه

گل برون آمده از خاک ز پا تا سر تل

گویی از کُشته شده پشته سراسر در و دشت

از دم تیغ جهاندار، به هنگام جدل

مسند آرای امامت، علیِ عالی قدر

والی ملک و ملل، پادشه دین و دوَل

باعث سلسلۀ هستی ملک و ملکوت

عالم مسألۀ کلیِ ادیان و ملل

حکمتش گر به طبایع نظری بگشاید،

نتوان نام و نشان یافت ز امراض و علل

سپس دامنه شعر را از دشت گل بر آسمان پرستاره می‌کشاند:

پیش در گاه تو چون سایه بود در بن چاه،

گرچه بر دایرۀ چرخ برین است زحل

اهتمام تو اگر مصلح اضداد شود،

سر بر آرد ز گریبان ابد شخص ازل

پیش ماضی اگر از حفظ تو باشد سدی

هرگز از حال تجاوز نکند مستقبل

نیست خورشید فلک بر طرف جرم هلال

طبل بازیست ترا تعبیه در زین کتل

روز ناورد که افتد ز کمینگاه جدال

در فلک زلزله از غلغلۀ کوس جدل

پر زند مرغ عقاب افکن تیر از چپ و راست،

بال نسرین سماوی شود از واهمه شَل

خاک میدان شود آمیخته با خون سران

پای اسبان سَبُک خیز، بمانَد به وَحَل

بر رگ جان فتد آن عقده ز پیکان خدنگ

که به دندان اجل نیز نگردد منحل

لرزه بر مهر فتد از اثر موجه خون

که مبادا شود این سقف مقرنس مختل

دامن فتنه اجل گیرد و پرسد که چه شد؟

گویدش فتنه چه یارای سخن؟ لاتسئل!

شد پر آشوب جهان وقت گریز است، گریز!

قوت پا اگرت هست، محل است محل…

سرانجام وحشی بافقی در سال ۹۹۱ هجری قمری در یزد از دنیا رفت و همانجا به خاک سپرده شد. اما برای گور او نیز ماجراهایی رخ داده که خواندنش خالی از لطف نیست.

آنچنان که از گفته‌های تاریخی برمیآید، وحشی بافقی را در جایی به خاک سپردند که «صحن شاهزاده فاضل» بوده است. سنگ گور او پیدا بود تا آنکه در روزگار پادشاهی رضاخان، تصمیم گرفتند که نخستین خیابان شهر یزد را بسازند. این خیابان، درست از کنار سنگ گور وحشی می‌گذشت. پس سنگ قبر را برداشتند و به اداره‌ی مالیه (دارایی) آن زمان بردند تا در وقتی مناسب آرامگاهی برای وحشی ساخته شود. خیابان نوساز نیز در کنار مزار وحشی ساخته شد. اما با گذشت زمان، دیگر کمتر کسی به یاد می‌آورد که در آنجا شاعری نامدار دفن شده است. ساخت آرامگاه هم کم‌کم به فراموشی سپرده شد و سنگ گور او از بین رفت.

سال‌ها بعد، آقای سخندان _برادرزاده فرخی یزدی_ به یزد بازگشت، او که مدتی شهردار یزد هم بوده محل قبر وحشی و برداشتن سنگ گور او را به یاد داشت. به هر صورت مکان قبر وحشی مشخص شده است، در مورد ساخت بنای آرامگاه و اهالی بافق نیز درخواست دارند که باقیمانده پیکر او به این شهر انتقال داده شود. اکنون بنایی نمادین از آرامگاه او در پارکی در یزد ساخته شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

پدرم چون به کسی ظلم نمی‌کرد تو طول روز؛ نفساشو شبا با خیال راحت می‌کشید


به گزارش خبرنگار مهر، رضا شریفی شاعر و مداح اهل بیت (ع)، به مناسبت روز پدر و سالروز ولادت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع) شعر تازه‌ای سروده و آن را برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.

این شعر محاوره را در ادامه می‌خوانیم؛

*

پدرم کارگر مردم بود و زحمت می‌کشید

واسه‌ی یه لقمه نون خیلی مرارت می‌کشید

روزگار باهاش یکم نامهربونی کرد ولی

باز تا وقتی زنده بود بار محبت می‌کشید

پدرم چون به کسی ظلم نمی‌کرد تو طول روز

نفساشو شبا با خیال راحت می‌کشید

پدرم بازی دنیا رو اگرچه باخته بود

پدرم اگرچه خیلی وقتا حسرت می‌کشید

ولی ما رو دست مرتضی علی سپرده بود

فقط از علی و اولادش منت می‌کشید

خدا رحمت کنه نوکراتو یا اباالحسن

که شبانه‌روز تو رو زدن صدا اباالحسن

*

پدرم همیشه عطر و بوی رنج و غم می‌داد

وقت استراحتش رو تخت غصه لم می‌داد

مثل من مدعی مسلمونی نبود ولی

خدا رو همیشه به اسم علی قسم می‌داد

پدرم با اینکه هیئتی نبود، مُحَرّما

تو خونه سینه می‌زد، دم می‌گرفت و دم می‌داد

سقف خونه چکه داشت؟ یا که بابام گریه می‌کرد؟

نمی‌دونم ولی بالشش که بوی نم می‌داد

اعتقادم اینه که بابام یه مرد عادی بود

اسم مرتضی علی بود که بهش جنم می‌داد

حرفِ از علی کجا و گوش نامحرم غیر؟

اول و آخر مردای جهان ختم بخیر…

*

من مثه بابام خاطرخواتم علی، خداروشکر

هرچی پیش بیاد بازم پاتم علی، خدا رو شکر

مثل بچگیم که خوابتو دیدم، دوسِت دارم

گرچه قدر و شأنتو نفهمیدم، دوسِت دارم

روزگارم خوبه پیشت، بیا درهمش نکن

هر کاری می‌کنی این ارادتو کمش نکن

یه کاری کن که به دردت بخورم ابوتراب

توی فتنه‌ها از عشقت نبُرم ابوتراب…



منیع: خبرگزاری مهر

حاجی مسافر زمان است


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ مصطفی محدثی‌خراسانی شاعر خوش ذوقی است،‌ انتظار می‌رود،‌ حاصل سفرش از حج نیز با ذوق شاعرانه درآمیخته باشد‌ و مخاطب با کتابی صرفا ادبی مواجه باشد،‌ اما «شوق کعبه»  معادلات این‌چنینی را بر هم می‌زند،‌ چرا که محدثی در روایتش از سفر حج تنها به بعد ادبی ماجرا نپرداخته و ما با یک سفرنامه ادبی صرف مواجه نیستیم.

محدثی‌خراسانی در این اثر به ذکر لحظات سفر نپرداخته، بلکه با نگاهی عمیق و فلسفی به مناسک حج پرداخته است. نثر کتاب نیز ادبی و یکدست و خوش‌خوان بوده و در ابتدای هر بخش، ابیاتی از سروده‌های این شاعر و نویسنده آمده است.

این کتاب شامل 18 بخش از جمله حج، شطح، اکران زنده اسلام، حاجی مسافر زمان، در آستانه مسجدالنبی، میقات، سکوی پرواز، لبیک، محرم حریم یار، حرم امن، مکعب جاوید، طواف، حرکت بر مدار هستی، سعی صفا، ح‍َرا دریچه‌ای به ملکوت، حج ابراهیم، عرفات، اردوگاه معرفت، دامنه رحمت، هستی در آیینه مشعر، منا، میعادگاه عمل و حج؛ سفر بی‌بازگشت است.

 در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

حاجی مسافر زمان

حاجی مسافر زمان است و از گذرگاه تاریخ عبور می‌کند، لحظه لحظه سفر حج با ورق خوردن صفحات تاریخ شکل می‌گیرد و در قلب این سفر نبض تاریخ است که می‌تپد. طنین حج که به گوش می‌رسد، موجی از وقایع، داستان‌ها و شخصیت‌های تاریخی را با خود به همراه می‌آورد. ابراهیم را می‌بینی که خانه کعبه را بنا می‌کند و تا روی بر می‌گردانی او را تبر بر دوش و با صلابت در حال رفتن به بتخانه خواهی دید. هنوز این تصویر از ذهنت محو نشده که قربانگاه در نگاهت به تصویر کشیده می‌شود، در حالی که اسماعیل سر بر زانوی ابراهیم نهاده و ابراهیم را که با غلبه بر آن اضطراب بزرگ آماده قربانی کردن فرزند است.

صدای بلال را از ماذنه‌های مسجد با آن لکنت ملیح می‌شنوی و هنوز شکوه الله‌‌اکبر و اشهد ان محمد رسول‌الله صدای بلال در ذرات وجودت طنین‌انداز است که فریاد ابوذر از تبعیدگاه ربذه آه از نهادت بر می‌آورد.

ناگهان دندان شکسته پیامبر را می‌بینی و دردی عمیق در تمام ذرات وجودت تیر می‌کشد و بی‌هوش بر زمین می‌افتی و تا دوباره خودت را پیدا  کنی باز در هجوم تاریخ قرار داری و صحنه‌های شکوهمند غرورآفرین و در عین حال گاه جان سوز و جان‌گدازش، بقیع، شعب ابوطالب، غار حرا، غدیر، احد، بدر، خندق، حجةالوداع، حنین، على بن ابیطالب(ع)، مقداد، سلمان میثم، سمیه، زهرای اطهر(س) و … مرور هر کدام تاریخی را در تو زنده می‌کند و تو را در گردونه زمان می‌چرخاند و وسعت می‌دهد و به اوج می‌برد.

اعمال و مناسک حج نیز در فلسفه وجودی خود چنین رویکردی دارند و حاجی را به تاریخ و پشتوانه‌های سازنده آن ارجاع می‌دهند. همین مناسک بوده‌اند که آن ماجراها را در طول تاریخ زنده و تازه نگه داشته‌اند و به امروز رسانده‌اند.

قربانی کردن حاجیان در روز عید قربان، ماجرای شکوهمند حضرت ابراهیم و آماده شدن او برای قربانی کردن فرزندش اسماعیل در پیشگاه خداوند را به عرصه زندگی امروز انسان کشانده است.

حضور سیل آسای حاجیان در عرفات که تداعی کننده صحرای محشر است نیز زنده نگه دارنده یاد و خاطره تصمیم بزرگ حسین بن على علیه السلام است در بازگشت از عرفات و رو کردن به سمت کربلا، احرام بستن حاجیان در میقات و دور انداختن تمامی رشته‌ها و تعلقات دنیایی و اکتفا کردن به تکه‌ای پارچه برای پوشش که در نهایت لباس سفر آخرت نیز همین خواهد بود. یادآور احرام بستن نبی اکرم، رسول‌الله الاعظم محمد مصطفی(ص) است و این گونه است که حاجی در لحظه لحظه سفر شکوهمند حج با تاریخ مأنوس است و در راهروهای آن حرکت می‌کند و خوشا به سعادت آن حاجی‌ای که از سطح تمامی این نشانه ها به شطح آن حرکت و سیری از ظاهر این مناسک به باطن آن داشته باشد و با جان حج ارتباط برقرار کند.»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

بوکر عربی ۲۰۲۵ نامزدهایش را شناخت


به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از سایت جایزه، جایزه بین‌المللی ادبیات داستانی عربی (IPAF) که به عنوان بوکر عربی شناخته می‌شود و معتبرترین جایزه ادبی در جهان عرب است، فهرست اولیه خود را که شامل ۱۶ رمان است، برای رقابت ۲۰۲۵ منتشر کرد.

این فهرست از میان ۱۲۴ کتاب ارسال شده برای این جایزه انتخاب شده و هیئتی متشکل از ۵ داور به ریاست مونا بیکر چهره دانشگاهی مصری با همراهی سعید بنگراد چهره دانشگاهی و منتقد مراکشی، مریم الهاشمی منتقد و استاد دانشگاه از امارات، بلال اورفالی محقق و دانشگاهی لبنانی و سامپسا پلتونن مترجم فنلاندی کار انتخاب را انجام داده است.

در این فهرست ۳ نویسنده که پیش از این در فهرست اولیه این جایزه جای داشتند حضور دارند که شامل رشید الضیف نامزد سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۲۴، سوسن جمیل حسن نامزد سال ۲۰۲۳ و تایسیر خلف نامزدی ۲۰۱۷ می شود. اظهر جرجیس هم سال ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳ در فهرست نهایی این جایزه جای داشت. در کنار این نویسندگان، ۱۲ نویسنده دیگر برای اولین بار به این فهرست راه یافته اند.

فهرست کامل کتاب‌های نامزد شده چنین است:

عقیل الموسوی برای «گریه کنندگان» از بحرین

انعام بیوض برای «هواریا» از الجزایر

رشید الضعیف برای «زینا چه دید و چه ندید» از لبنان

احمد فال الدین برای «دانشمند» از موریتانی

جان دوست برای «زندانی فرانسوی» از سوریه

سوسن جمیل حسن برای «وارث کلیدها» از سوریه

ایمان حمیدان برای «آهنگ هایی برای تاریکی» از لبنان

ازهر جرجیس برای «دره پروانه‌ها» از عراق

حسن کمال برای «رمان دزدیده شده» از مصر

تیسیر خلف برای «مسیحای اندلس» از سوریه

احمد الملوانی برای «رویاهای شاد» از مصر

محمد سمیر ندا برای «دعای اضطراب» از مصر

نادیا نجار برای «لمس نور» از امارات

حنین الصایغ برای «منشور زنان» از لبنان

سومر شحاده برای «زندگی من تازه شروع شده است» از سوریه

ایمن رجب طاهر برای «حامل مشعل» از مصر

رمان‌های فهرست اولیه امسال خوانندگان را از خیابان‌های شلوغ لبنان و بحرین دهه ۱۹۸۰ به شهر پرجنب‌وجوش اوران در الجزایر می‌برند. از گورستانی در بغداد و شهری خیالی و آخرالزمانی که در آن مردم به طور مصنوعی به خواب می‌روند، به زندگی شخصیت‌های تاریخی مانند امام ابوحامد غزالی می‌روند و زندگی در اندلس را دوباره به تصویر می‌کشند. برخی از رمان‌ها هم داستان‌های نسل‌ها را در پس‌زمینه‌ای از تحولات سیاسی دنبال می‌کنند تا در مجموع طیفی از دیدگاه‌ها، ارزش‌ها و دیدگاه‌ها و تجربیات شخصی و جمعی را منتقل کنند.

جایزه بین المللی ادبیات داستانی عربی یک جایزه ادبی سالانه برای رمان‌هایی است که به زبان عربی نوشته شده‌اند و به برنده جایزه‌ای ۵۰ هزار دلاری اهدا می‌شود. این جایزه از سوی مرکز زبان عربی ابوظبی، در بخش فرهنگ و گردشگری حمایت می‌شود.

از میان این فهرست ۶ عنوان توسط داوران انتخاب و در قالب فهرست نهایی در روز چهارشنبه ۱۹ فوریه ۲۰۲۵ (یکم اسفند) در کتابخانه اسکندریه مصر معرفی خواهند شد.

برنده این جایزه پنجشنبه ۲۴ آوریل ۲۰۲۵ (۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) در نمایشگاه کتاب ابوظبی معرفی خواهد شد.



منیع: خبرگزاری مهر

اسرار رمی جمرات


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ حوزه هنری در سال 72 گروهی از نویسندگان را به حج تمتع فرستاد،‌ نویسندگانی چون علیرضا قزوه‌، رحیم مخدومی و… در این سفر با سایر نویسندگان همراه شدند و خاطرات خود از این سفر را در قالب سفرنامه به رشته تحریر درآوردند. «یار کجاست» عنوان سفرنامه مخدومی است که مورد توجه رهبر انقلاب نیز قرار گرفت و رهبری بر آن تقریظی نوشتند.

در بخشی از این سفرنامه می‌خوانیم: « امروز اولین روز رمی جمرات است. اولین روز برائت عملی از کفار و مشرکین. عرفات یک نیم روز بود، مشعر بامدادان و منا سه یا چهار روز،‌ یعنی نهضتی ادامه‌دار تا نابودی کامل شیطان.

رمی جمرات امروز بزرگ‌ترین شیطان را باید بزنیم، … می‌زنیم به جمعیت و خیلی زود همدیگر را گم می‌کنیم. خودمان را هم. چقدر جمعیت پرازدحام است و چقدر راه طولانی. این همه جمعیت برای مبارزه با شیطان قیام کرده‌اند؟

اگر به راستی فقط همین تعداد جمعیت به پا می‌خاستند. دیگر شیطانی باقی نمی‌ماند. وسط‌های راه نزدیک است خفه شویم. یک جوان عرب مادرش را بغل کرده و تا مرز گریه التماس می‌کند که فشار نیاورید.

طی طریق می‌کنیم، راه نسبتا دور است. طوری که وقتی به نزدیکی شیاطین می‌رسیم از رمق می‌افتیم. از اولی و دومی می‌گذریم شاید اولی، شیطان بیرونی باشد و سومی، درونی و دومی، حلقه اتصال بین شیاطین. اول باید خودمان را بزنیم تا جرأت پرداختن به عیب هایمان را پیدا کنیم. آن وقت است که می‌توانیم جامعه را از شیاطین اصلاح کنیم.

شاید اولی دوست جاهل باشد و دومی دشمن جاهل و سومی مکار. اول باید ریشه دشمن هفت خط را کند، که دوتای دیگر را بازیچه قرار داده است. امروز روز مشغول شدن به جاهلین دین‌دار و بی‌دینان جاهل نیست. امروز باید یقه  عالمان بی‌دین را گرفت. باید از اولی گذشت که شیطان کوچک است، از دومی هم که شیطان متوسط است و به سومی حمله کرد که شیطان بزرگ است. پس حج بدون برائت از شیطان بزرگ لمیدن در دامان شیطان بزرگ است و دوست داشتن او از صمیم قلب و قلقلک او و عشوه رفتن تو در دامن او…

هجوم جمعیت به سمت جمرات زیباست و ترتیب این راه‌های طی شده خیلی زیباتر، شناخت، شعور، آمادگی، تجهیز، حرکت منسجمر ازدحام و حمله. رگبار و رگبار رگبار آن قدر انبوه است که تو فقط یک صدای ممتد می‌شنوی، نه رگبار متناوب از پایین و بالا و دورتادور تنها یک صدای کش‌دار. شیطان را باید محاصره کرد و راه گریز را بر او بست. از هر نقطه‌ای که در تیررس باشد باید تیر را پرتاب کرد. آن هم نه یک نفر همه با هم و در یک زمان آن هم نه یک تیر، هفت تیر. سنگ‌ها انگار هجوم تگرگ است که بی نهایت عدد می‌بارد؛  تند و خشن و اصلاً فرصت تکان خوردن نمی‌دهد. دشمن را این‌گونه باید از بین برد.

همه یک دشمن را می‌زنند، سیاه‌ها و سفیدها . شیعه‌ها و سنی‌ها. چقدر دشمن ذلیل است. خداوند نماد خوبی برای مقابله با دشمن نشان همه داده. اتحاد همه برای نابودی یک دشمن مشترک.

خشاب تیر را به دست می‌گیرم و جلو می روم. این تقدیر خداست. باید جلو رفت حتی اگر خطر سنگ خوردن و زخمی شدن و کور گشتن در کار باشد، باز هم باید جلو رفت. در این راه این خطرها توجیه شده‌اند. چرا که هیچ خطری بالاتر از حیات دشمن نیست. پس رها کردن تیر، کافی نیست به هدف زدن مهم است. باید مطمئن شوی به دشمن ضربه وارد کرده‌ای.

هفت تیر. اولی را بر چشم تا هر چیزی را نبیند و هر دیده‌ای را نپذیرد. چشم راه ورود شیطان است. این راه را باید بست. از این لحظه به بعد از این دریچه نباید باطل وارد شود. اگر باطل وارد نشد، حق در غیاب او موجود است.

دومی را بر گوش، تا هر چیزی را نشنود و بر هر شنیده‌ای ایمان نیاورد، سومی را بر زبان. تا هر سخنی نگوید، چهارمی را بر دست، تا هر کاری نکند. پنجمی را بر پای تا هر راهی نرود. ششمی را بر دل، تا هر جیزی نخواهد و هفتمی را بر عقل که به خود بسنده نکند.

هفت سنگ اولی را بر نفس؛ دومی را بر نفس؛ سومی را بر نفس و… هفتمی را بر نفس . یعنی یک دور کامل مبارزه یک هفته کامل، یعنی هر روز زندگی، همیشه باید نفس را مورد شماتت قرار داد. بکوب تا بر گرده‌ات سوار نشود. اگر امروز مُرد فردا هم به سراغش برو و باز هم بزنش. اگر دیروز کتکش زده‌ای، امروز مار زخم خورده است. نهضت را ادامه بده تا مطمئن نشده‌ای که شیطان مُرده است، نمی‌توانی به طواف خدا بروی چرا که باز سر راهت علم می شود و مانع از یگانه پرستی‌ات می‌گردد.

اگر شیطان را نزده سراغ ذبح اسماعیل بروی، می ایستد سر راهت. جوانی اسماعیل را به رخت می‌کشد و زحمت تو را در به دست آوردن او. بیم عدم تکرار این نعمت بزرگ را تا آخر عمر در گوشت نجوا می‌کند و عواطف پدری و لذت و شیرینی فرزندی را … و غرور مدرکت را و فرصت بهره برداری از مقامت را و امتیاز طلایی شغلت را و شیرینی شهوتت را و درازی عمرت را شیطان است دیگر از کاه کوه می‌سازد. تو ذره‌ای خون بسته بودی و بوی تعفن می‌دادی و تکه گوشتی شدی که هنگام به دنیا آمدن قدرت دفاع از خویش را حتی در برابر کمتر از پشه نداشتی.

نه قدرت شنیدن داشتی، نه دیدن و نه خوردن فقط گریه می‌کردی آن هم ناخودآگاه و می‌خوردی آن هم بدون اراده و دفع می‌نمودی بدون اختیار و در آخر نیز پیری خواهی شد، فرتوت. نه چشمانت توان دیدن خواهند داشت نه گوش‌هایت توان شنیدن، نه دست‌هایت قدرت دفاع، نه ذهنت قدرت تفکر و نه پاهایت توان راه رفتن به رختخواب خواهی افتاد. مثل کودکی ناله خواهی زد، غذایی نرم بر دهان بی‌دندانت خواهند گذاشت و تو قدرت کنترل را از دست خواهی داد.

حال، شیطان از تو وزیری می‌سازد گران سنگ، شایسته و پرتدبیر و مدیری روشنفکر و لایق و استادی مسلط و واعظی سخن‌دان و پرنفوذ و مؤمنی خیر و باتقوا و مردی و زنی با شخصیت و متمدن و پدری و مادری پرجذبه خانه‌دار، خانواده‌دار…

آنگاه تو بر همه شورش می‌کنی جز بر خودت. چرا که از کار افتاده‌ای دیگر قدرت تشخیص نداری به جای این که تو شیطان را سنگ بزنی او تو را سنگ زده آن چنان هفت بار به زمینت کوفته که تا آخر عمر، نتوانی بلند شوی….

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

نویسندگان نباید جای ائمه فکر کنند و حرف بزنند


سعید طاووسی مدرس و پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع درباره نگارش ادبیات داستانی با موضوع سیره اهل بیت (ع) در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: بحث نگارش داستان و رمان درباره معصومان (ع) و به طور کلی شخصیت‌های قدیس در کشور ما کار با سابقه‌ای نیست و می‌توان آن را حرکت جدیدی دانست.

وی افزود: یکی از مشکلاتی که این جدید بودن ایجاد می‌کند، این است که تجربه‌های موفق کم است، که بتوانیم از آن‌ها به عنوان الگو یاد کنیم و هم ادبیات نظری و دانش زیرساختی درباره این مسئله تدوین نشده است. بنابراین مولفی که در این کار وارد می‌شود چالش‌های مختلفی را دارد. یکی از تدبیرهایی که برخی ناشران فعال در این حوزه انجام دادند این است که این خلأ رو سعی می‌کنند از طریق برگزاری نشست‌ها و جلسات بین اهل تاریخ یا افرادی که فعالیت‌شان به محتوای دین مربوط می‌شود؛ پر کنند. برای مثال افرادی که عموماً مورخ نیستند، فقیه، متکلم محدث یا افراد جامعی که در چند حوزه فعالیت داشته باشند از طریق دوره‌های آموزشی یا نشست‌ها سعی می‌کنند این خلأ را برطرف کنند.

این پژوهشگر تاریخ اسلام درباره رعایت خط قرمزها در نگارش این نوع از کتاب‌ها گفت: درباره رعایت خط قرمز در داستان‌های دینی باید دو نکته را در نظر گرفت. ابتدا فضای رسمی؛ یعنی مواردی که وزارت ارشاد تحت عنوان ممیزی اعمال می‌کند. اما من معتقدم تقریباً هیچ خط قرمزی در نگارش این داستان‌ها وجود ندارد، یعنی هیچ خط قرمز خاصی که برای رمان و داستان باشد، وجود ندارد. خط قرمزهای کلی که برای همه کتاب‌ها وجود دارد در نگارش کتاب‌های داستانی دینی هم اعمال می‌شود و فراتر از آن چیزی نداریم، در حالی که خیلی باید بیش از این‌ها باشد. نتیجه این سیاست آثاری است که در سال‌های اخیر عرضه شده و از نظر من به هیچ وجه قابل دفاع نیست. برای نمونه کتاب «حیدر» را می‌توان مثال زد که با انواع و اقسام اشکالات تاریخی به نگارش درآمده است. البته اگر این اشکالات را هم نادیده بگیریم مهمترین اشکال این کتاب این است که به صورت اول شخص و از زبان معصوم (ع) در ۴۰۰ نوشته شده است.

نویسندگان نمی‌توانند جای ائمه فکر کنند و حرف بزنند

طاووسی در ادامه گفت: نه تنها نویسنده جوان این‌کتاب، بلکه افراد باتجربه‌تر هم نمی‌توانند به جای امیرالمومنین (ع) فکر کنند و حرف بزنند. اینکه فکر کنیم با استفاده از چند کتاب، حدیث و تاریخ؛ اطلاعات کافی برای نگارش کتاب جمع کردیم اصلاً توجیه مناسبی نیست چراکه مطالب کتب تاریخی و مطالبی که به امام علی (ع) نسبت داده شده است، لزوماً درست نیست پس ما نمی‌توانیم در واقع هر آنچه در تاریخ طبری خواندیم از زبان شخص امیرالمومنین بیان کنیم.

وی ادامه داد: چنین آثاری در واقع حضرت امیر (ع) را از یک شخصیت قدسی و ملکوتی که البته در چارچوب‌های زمینی و بشری زندگی کرده است به یک فرد معمولی کوچه و بازاری تنزل می‌دهند. و یا در رمان بریده برید هم به همین شکل است، یعنی ادبیاتی که حتی نمی توان آن را عامیانه دانست و نه تنها کوچه بازاری نیست بلکه اصطلاحاً چاله میدانی است، از زبان اصحاب سیدالشهدا (ع) بیان می‌شود و در واقع مشکل تنزل دادن و تحریف معنوی شخصیت‌های مهم صدر اسلام، تاریخ اسلام و تاریخ عاشورا اینجا هم پیش می‌آید. وزارت فرهنگ و ارشاد متأسفانه برخوردی با این نوع کتاب‌ها نمی‌کند و ما می‌بینیم که بارها و بارها چاپ می‌شوند و علی‌رغم نقدهای زیادی که به این کتاب‌ها می‌شود؛ این کتاب‌ها به فروش گسترده خود ادامه می‌دهند.

این‌نویسنده گفت: برای مثال حتی جنبه‌هایی مثل خشونت در این کارها هست. مثلاً در مورد جنگ‌های امیرالمومنین و نحوه جنگ ایشان به هنگام مطالعه مخاطب تصور می‌کند مشغول تماشای یک فیلم وسترن است؛ و یا بیان جنبه‌های روابط فردی، اجتماعی و خانوادگی حضرت را به شکل نادرستی نشان دادند. برای مثال فضای میان حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) را مانند عشق‌های فضای مجازی نمایش دادند. معصومان ما البته که عاشق بودند اما عشق میان حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) انقدر سطحی نبوده است، بنابراین ما می‌بینیم که نظارتی روی این کتاب‌ها نیست و هرچه جلسه نقد برگزار می‌شود، صدای کسی به جایی نمی‌رسد. در کتاب بریده بریده هم سطحی از مسائل جنسی نامناسب درباره یزید بیان می‌شود که نمی‌توان آن را به عنوان یک کار عاشورایی به مخاطب جوان معرفی کرد.

استفاده از اول شخص در نگارش درباره معصومان ممنوع است

طاووسی در ادامه گفت: پس عملاً خط قرمزی نیست، چراکه دروغ، خلاف تاریخی و تحریف نوشته و انجام می‌شود؛ همچنین سطح معصوم پایین می‌آید و گاهی این کتاب‌ها موجب وهن معصوم است. اما در فضای غیر رسمی و افرادی که در این زمینه قلم می‌زنند، خط قرمزهای جدی وجود دارد. ابتدا اینکه در واقع در حوزه نگارش درباره معصومان (ع) اساساً استفاده از اول شخص ممنوع است. در واقع ما نمی‌توانیم به درون معصوم برویم و به جای او بیاندیشیم و حدیث نفس کنیم. ما تنها می‌توانیم موارد محدودی را از منابع معتبر در خلال کار از آن حضرات نقل کنیم.

وی افزود: اینکه کل کتابی را بر اساس اول شخص و از زبان معصوم بنویسیم کلاً ممنوع است و بزرگان ما هم جرأت این کار را نداشتند و آن را انجام ندادند. برای مثال آقای حسن‌بیگی که می‌خواهد رمانی درباره حضرت امیر (ع) بنویسد، داستانی را از امروز و درباره نهج‌البلاغه را انتخاب می‌کند و یا مجموعه رمان‌هایی با نظارت بنده توسط انتشارات به‌نشر منتشر شده است که قصدمان از چاپ این رمان‌ها روایت معصوم از طریق شخصیت فرعی بوده است.

ابداع شخصیت فرعی در داستان دینی اشکالی ندارد

این پژوهشگر تاریخ اسلام ادامه داد: ابداع شخصیت فرعی و یا تخیل در اجزای داستان نیز اشکالی ندارد اما همین تخیل هم باید در چارچوب‌های درستی شکل گیرد. برای مثال آقای سلمان کدیور در اثر پس از ۲۰ سال، یک شهید به شهدای کربلا اضافه کرده است. از نظر من این کار امکان‌پذیر نیست چراکه کربلا یک مسئله مشخص و تاریخی است و نه قرار است اضافه و نه کم شود، بنابراین ما نمی‌توانیم یک شهید به کربلا اضافه کنیم. برای مثال در بعضی موارد بعضی از اشخاص هستند که اطلاعاتی از خانواده و شغل آن افراد نداریم بنابراین می‌توان در چنین مواردی از تخیل استفاده کرد چون به تاریخ لطمه نمی‌زند. البته این تخیل هم نباید به کلیت ماجرای تاریخی لطمه بزند؛ به قول علی حاتمی واقعیت تاریخی برعکس نشود.

طاووسی در پایان گفت: چیزی که احتمال می‌دهیم معصومان بیان کرده باشند، زبان حال است؛ برای مثال فردی که می‌خواهد به میدان برود طبیعی است که برای وداع می‌آید، آیت‌الله شبیری در این باره می‌فرمایند اگر زبان حال به نحوی باشد که مخاطب احتمال صحت آن را بدهد و به طور قطعی هم گفته نشود اشکالی بر آن وارد نیست. در سینمای جهان هم ارزش هنری و خیالی خودشان است که کارها را ماندگار کرده است. برای مثال در فیل‌هایی مانند گلادیاتور چون با هنر خودش و با استفاده به جا از عنصر خیال افراد مختلف را به عنوان مخاطب جذب کرده است. در رمان معصومین هم به همین شکل است، در مورد شخص معصوم هم فرد می‌تواند به شکل هنرمندانه‌ای از خیال استفاده کند.

 خبرنگار: محمدمهدی تسویه چی



منیع: خبرگزاری مهر

علی بوتراب است و من خاک پایش؛ به عالم شرف دارد این خاک بودن


به گزارش خبرنگار مهر، محمود حبیبی کسبی، شعر تازه‌ای برای امیرالمومنین حضرت علی بن ابی‌طالب (ع) سروده که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.

این غزل را در ادامه می‌خوانیم؛

*

به پای غلام علی خاک بودن

می‌ارزد به سلطان افلاک بودن

همه افتخار خلایق همین است

طفیل شهنشاه لولاک بودن

خوشا در صف سینه‌چاکان حیدر

چنان کعبه‌ی پیرهن‌چاک بودن

علی بوتراب است و من خاک پایش

به عالم شرف دارد این خاک بودن

طواف ضریحش چنان مستی آرد

که انگور روییده از تاک بودن

به سینه زند سنگ نام علی را

چه شغل شریفی‌ست حکاک بودن

هوای بهشت از سر ما پریده

خوشا در نجف خاک و خاشاک بودن

به پای علی سوخت، این کار زهراست

در آتش چو پروانه بی‌باک بودن

به روز قیامت فقط مهر مولاست

ترازوی آلوده یا پاک بودن

دمی شادی دیدنش وقت مردن

می‌ارزد به یک عمر غمناک بودن



منیع: خبرگزاری مهر

تولید سریال “شهرزاد، دختر شرقی”


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مجموعه داستانی “شهرزاد، دختر شرقی” با انتشار دو جلد 9 و 13 با عناوین “روز پدر” و “سیرک در جزیره ماهی” ، به 12 جلد رسید. این مجموعه که با نظارت محمدرضا سرشار و با همکاری جمعی از نویسندگان نوشته می‌شود، قرار است در 15 جلد از سوی به‌نشر در دسترس علاقه‌مندان قرار گیرد. 

کتاب “روز پدر” با فصل‌های کمکم کنید، روز پدر، کارتون من، شمشیر سورنا به قلم شیرین حمزه، مرضیه شاکری، فاطمه فدایی، معصومه عربخانی و آزاده بهرامی، به رشته تحریر درآمده است.

عناوین بخش‌های “سیرک در جزیره ماهی” نیز عبارت‌اند از: لارا، کتاب خوب، سیرک در جزیره ماهی، کتاب با ارزش.

نویسندگان این فرازها نیز شیرین حمزه، فاطمه فدایی، شهره بهرامی و معصومه عربخانی هستند.

این مجموعه 15 جلدی که همزمان در حال ساخته شدن به صورت یک سریال پویانمایی است، در قالب یک داستان بلند تلاش دارد فرهنگ ایرانی اسلامی را ترویج و مخاطبان کودک و نوجوان خود را با این مفاهیم آشنا کند. 

در معرفی این مجموعه آمده است: ماجراهای این داستان تخیلی پر فراز و نشیب، در یک جزیره پرت و دورافتاده به نام “جزیره ماهی” می‌گذرد که با توطئه یک فرد غربی به نام جورج و خواهرزاده‌اش، باربا، ده‌ها سال است، در آنجا گرفتار شده‌ و هیچ‌گونه ارتباطی با جهان خارج ندارند تا اینکه کشتی تفریحی سفری پیشرفته یک خانواده ایرانی به نام شایان، شامل پدر، مادر، سه فرزند آنها (یک دختر نوجوان به نام شهرزاد، و دو کودک به اسامی مهرزاد و شیرزاد)، در نزدیکی آن جزیره، گرفتار جریان‌های الکترومغناطیسی مرموزی شده، غرق می‌شود و … .

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

نشست خبری هفدهمین جایزه جلال برگزار می‌شود


به گزارش خبرگزاری مهر، نشست خبری هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد روز یکشنبه ۳۰ دی در سرای کتاب موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار می‌شود.

برنامه مورد اشاره با حضور ابراهیم حیدری مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران، مسعود کوثری دبیر علمی هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد و حامد محقق معاون شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران همراه است.

این‌نشست خبری روز یکشنبه ۳۰ دی از ساعت ۱۰ در سرای کتاب موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران واقع در خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان فلسطین و خیابان برادران مظفرجنوبی، شماره ۱۰۸۰ برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر