امام علی(ع) معجزه بی‌همتای رسول خدا (ص) بود


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیزدهمین روز از ماه رجب با سالروز میلاد امام بزرگ انسانیت، حضرت امام علی (ع) مصادف است، تنها بشری که در خانه خدا، کعبه متولد شد. ویژگی منحصر به فرد این امام بزرگوار تنها در شخصیت و رفتار ویژه‌اش خلاصه نمی‌شود؛ بلکه روایت ولادت ایشان نیز متفاوت از همه انسان‌های دیگر است؛ از همین رو درباره تاریخ، مکان و شرایط تولد آن حضرت علما، راویان و نویسندگان شیعه و اهل سنت بسیار نوشته‌اند.

خبرگزاری تسنیم به مناسبت میلاد مولی‌الموحدین، امام علی(ع)، در همین‌باره با سیدمحمود جوادی پژوهشگر تاریخ اسلام، به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:

*ولادت امام علی علیه السلام نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می‌رود، شاید این پرسش خیلی‌ها باشد که چرا این ولادت به شکلی منحصر به‌فرد اتفاق افتاده و چرا بسیاری می‌خواهند این ویژگی منحصر به‌فرد امیرالمومنین(ع) را زیر سؤال ببرند؟

تولد هر انسان یک هیجان و شادی خاصی برای والدین، منسوبین و اطرافیان او به همراه دارد که نسبت به سایر شادی‌ها و اتفاقات خوشایند دیگر متمایز می‌کند اما وقتی این تولد با یک نشانه شگفت‌آور و پدیده حیرت‌انگیز و غیر طبیعی همراه شود، این تولد برای دوستداران آن فرد به رویدادی خاص و منحصر به‌فرد تبدیل می‌شود، که اهل حسد و دشمنان آن شخص چشم دیدن و شنیدن درباره این اتفاق مهم را ندارند.

از خلقت حضرت آدم علیه السلام تا حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) و برخی انبیاء دیگر، بشر شاهد اعجاز خداوند متعال در خلقت و ولادت برخی پیامبران الهی بوده و تصور بر آن می‌رفت که با مبعوث شدن خاتم انبیا، حضرت محمد(ص) باب معجزات بسته شود، و از این پس بشر این اقبال را نخواهد داشت تا با چشمان خود اعجاز دیگری را ببیند.
ولادت امیرالمومنین، حضرت علی علیه السلام، در روز 13 رجب عام الفیل (حدود 600 میلادی) مصادف با یک پدیده شگفت‌انگیز بود که به وضوح نشان می‌داد این مولود در آینده نه چندان دور به جایگاه رفیع و بلندی خواهد رسید و دلالت بر امری بزرگ دارد که از ظهور آیتی از آیات خدا خبر می‌داد.

شکافته شدن رکن یمانی خانه خدا برای حضرت فاطمه بنت اسد و فراخوانده شدن وی به درون کعبه – به معنای فراهم شدن شرایط مکانی برای ولادت حضرت علی علیه السلام – و شکافته شدن دوباره رکن یمانی برای خروج حضرت فاطمه بنت اسد به همراه مولود مبارک خود، آن روز همه اهالی مکه را شگفت‌زده و انگشت به دهان کرده بود.

در برخی از روایات درباره جریان ولادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام این چنین نقل شده است: «یزید بن قعنب گوید: من و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از خاندان عبدالعزی در برابر خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان دیدیم فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان(ع) که به آن حضرت حامله بود و 9 ماه از مدت حملش می‌گذشت، با حالتی خاص که حاکی از درد زایمان بود، وارد شد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتاب‌هایی که از جانب تو فرستاده شده‌اند، ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق و باور دارم که او این خانه والا را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم دارم سوگند می‌دهم که وضع حمل مرا آسان کنی.

یزید بن قعنب گفته: در این هنگام دیدم دیوار پشت کعبه شکافت و فاطمه وارد کعبه شد و از چشمان ما ناپدید گشت و دیوار به هم چسبید. برخاستیم که قفل در خانه کعبه را باز کنیم، قفل باز نشد، دانستیم که این رویداد به فرمان خدا رخ داده است. پس از چهار روز که گذشت فاطمه از خانه کعبه بیرون آمد و نوزادش امیرمؤمنان(ع) را روی دست داشت و گفت: من بر زنان گذشته تاریخ برتری یافته‌ام؛ زیرا آسیه دختر مزاحم، خدا را به صورت پنهانی در جایی عبادت می‌کرد که عبادت خدا در آنجا جز از روی ناچاری سزاوار نبود، و مریم دختر عمران آن شاخه خشکیده خرما را با دستش تکان داد تا آنکه خرمایی تازه از آن فرو ریخت و خورد؛ ولی من وارد خانه خدا شدم و از میوه‌ها و نعمت‌های بهشتی خوردم و وقتی خواستم خارج شوم هاتفی به من گفت: فاطمه! او را علی نام بگذار، چرا که او بلندمرتبه است و خداوند علی اعلی می‌گوید نام او را از نام خودم مشتق ساختم و او را به آداب و اخلاق خودم تربیت کردم و از علوم پیچیده خود آگاهش نمودم، او کسی است که بت‌ها را در خانه من می‌شکند و بر بام خانه‌ام اذان می‌گوید و مرا به مجد و بزرگواری یاد می‌کند. خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و از او فرمان برد و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و فرمانش نبرد.

امام علی (ع) , حدیث , پیامبر(ص) ,

شایان ذکر است که این رویداد با اندکی تفاوت در منابع بسیاری ذکر شده است و از شگفتی‌های این واقعه مهم تاریخی این است که فاطمه بنت اسد نه از درب خانه خدا بلکه با شکافته شدن دیوار آن وارد کعبه گردید تا این رویداد عجیب دلیل و برهانی روشن‌تر بر معجزه باشد و آیندگان نتوانند آن را پدیده‌ای تصادفی و اتفاقی قلمداد کنند.

*همانگونه که ولادت امیرالمومنین در کعبه منحصر به‌فرد است، نامگذاری ایشان نیز باید خاص و منحصر به فرد باشد، در این زمینه توضیح بدهید.

در روایتی چنین آمده است: چون علی(علیه السلام) از مادرش فاطمه بنت اسد متولد شد، فاطمه نام پدرش «اسد» را بر او گذارد؛ اما وقتی جناب ابوطالب (ع) قضیه ورود فاطمه بنت اسد به درون کعبه را شنید، (این ماجرا حداقل سه شبانه‌روز نقل محافل مکه بود) به همسرش گفت: «فاطمه! بیا امشب به بالای کوه ابو قبیس برویم و خدا را بخوانیم، شاید ما را خبر از اسمی برای این نوزاد بدهد».

چون شب شد، ابوطالب به کوه ابوقبیس رفت، دستان خود را به سمت آسمان بلند کرد و از خدا خواست نامی شایسته برای فرزند خود برگزیند. گفته می‌شود صدای هاتفی از آسمان به گوش ابوطالب رسید که می‌گفت: نامش را «علی» بگذار. ابوطالب از این مسئله شادمان شد و ماجرای نامگذاری فرزند خودرا به صورت شعر درآورد و بر لوحی نوشت و در خانه خدا آویزان کرد.

قندوزی حنفی در کتاب «ینابیع المودة، ج2، ص306» نقل می کند و می‌گوید: «ابوطالب(ع) از این قضیه (انتخاب نام امام علی (ع) از طرف خداوند) بسیار شادمان شد و در برابر خداوند سجده و 10 شتر برای امیرالمومنین (ع) عقیقه کرد. این شعر ابوطالب و صدای هاتف قضیه در لوحی نوشته شد و در خانه خدا آویزان بود و بنی‌هاشم بر قریش فخر فروشی می‌کردند از این جهت، تا اینکه این لوح در زمان جنگ حجاج با ابن زبیر به سرقت رفت و بعد از آن، دیگر کسی این لوح را مشاهده نکرد».

با وجود اعتراف بسیاری از بزرگان اهل سنت و وجود روایات متعدد در کتب معتبر آنها در خصوص نامگذاری حضرت علی (ع) و اینکه خداوند متعال این نام را برای ایشان برگزیده است، اما متأسفانه امروز جریان متحجر سلفی و وهابی با این دیدگاه اهل سنت مخالفند و مانند انکار ولادت امیرالمومنین (ع) در جوف کعبه، از بیخ و بُن منکر موضوع نامگذاری حضرت علی علیه السلام هستند.

گفته می‌شود در زمان خلیفه اول و دوم جو اختناق حاکم بر جامعه – به دلیل ملاحظات سیاسی و به جهت پیشگیری از اختلاف میان مسلمانان – چنان سنگین بود که کسی جرأت نقل احادیثی که در آن به حقانیت اهل بیت پیامبر اشاره می کرد، نداشت. غالب شیعیان در آن دوران سعی می‌کردند تقیه کنند و مردم خودرا از مسائل دردسر ساز دور نگه می‌داشتند و حتی نام «علی» را نیز از بیم دشمنان اهل بیت علیهم السلام بر روی فرزندان خود نمی گذاشتند، این وضعیت تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز یعنی حدود 100 سال ادامه داشت. تسمیه به نام علی (علیه السّلام) در زمان معاویه نیز برای شیعیان – جز برای طالبیان- ممنوع بود، و کسی که نام علی برای فرزندش بر می‌گزید، او را شکنجه و آزار می‌دادند و حتی خانه‌اش را ویران می‌کردند. شاید باور اینگونه مسائل برای افراد بی‌اطلاع سخت باشد اما در روزهای اوج یکه‌تازی گروه تروریستی داعش در مناطقی از سوریه و عراق، خبرهایی منتشر می‌شد که آنها بسیاری از شیعیان به جرم همنامی با اهل بیت پیامبر سر بریدند.

امام حسین علیه السلام که این شرایط اختناق را می‌دید، برای مقابله با وضع موجود نام همه فرزندان خودرا علی گذاشت. القاب فراوانی برای امام علی علیه السلام گزارش شده که از جمله می‌توان به:

اسد الله (شیرخدا) ، سید عرب (امیر عرب) ، سید المسلمین ، امام المتقین ، امیر النحل،الأنزع البطین ، یعسوب الدین ، یعسوب المؤمنین ، مرتضی ، حیدر، کاشف الکرب ، أعلم الامة ،أول من اسلم ،أول من صلی ، خیر البشر، عمود الدین ،سید الشهداء، رایة الهدی، باب الهدی، الولی، الوصی، قائد الغر المحجلین، خاتم الوصیین، علی الصدیق الاکبر، علی اول من آمن بالله، علی خدن رسول الله و مهمتر از همه امیر المؤمنین اشاره کرد؛ شیعیان این لقب را بنا بر نص پیامبر صلی الله علیه و آله مخصوص آن امام دانسته و به کارگیری آن را حتی برای سایر معصومان علیهم السلام مجاز نمی‌دانند.

*چه اسناد و مدارکی در کتب برادران اهل سنت وجود دارد که دلالت بر ولادت امیرالمومنین در کعبه می‌کند و می‌تواند خط بطلانی بر تشکیک‌کنندگان در این زمینه باشد؟

ما در اینجا سعی داریم با استفاده از برخی روایت ها و نقل قول‌های نوشته شده در طول تاریخ درباره زمان و مکان ولادت آن حضرت به مواردی اشاره کنیم که می‌تواند خط بطلانی بر تلاش تشکیک کنندگان درباره مکان ولادت امیرالمؤمنین باشد.

امام علی (ع) , حدیث , پیامبر(ص) ,

•حافظ ابو عبدالله محمد بن عبدالله، معروف به حاکم نیشابوری، که همه بزرگان اهل سنت او را مورد اعتماد و استناد دانسته‌اند و خود از بزرگان ایشان است، در کتاب بسیار معروفش مستدرک صحیحین می‌گوید: «روایات متواتر است که فاطمه بنت اسد، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب ـ کرّم الله ـ وجهه، را در خانه کعبه به دنیا آورده است».

• شاه ولی الله احمد بن عبدالرحیم دهلوی، محدث متعصب اهل سنت، در کتاب «ازالة الخفاء عن خلافة الخلفاء» می نویسد: «بی گمان روایات متواتر است در این که فاطمه بنت اسد، امیرالمومنین علی بن ابی طالب را در درون کعبه به دنیا آورد، بدون تردید او در روز جمعه سیزدهم رجب، سی سال بعد از عام‌الفیل، در خانه کعبه به دنیا آمده است، و هرگز پیش از او یا بعد از او کسی در خانه کعبه زاده نشده است».

•شهاب‌الدین ابوالثناء، سید محمود آلوسی، صاحب تفسیر آلوسی، در شرح بر قصیده عینیه عبدالباقی افندی می‌نویسد: « ولادت امیرمؤمنان کرم الله وجهه در درون کعبه، در سراسر دنیا مشهور است و در کتابهای هر دو فرقه شیعه و سنی روایت شده است، و هرگز در مورد غیر ایشان چنین فضیلتی ثابت نشده است». (سرح الخریدة الغیبة فی شرح القصیدة العینیّه)

• نورالدین علی بن محمد بن صباغ مکی، از دانشمندان معروف اهل سنت، مشهور به ابن صباغ مالکی در کتاب «الفصول المهمّه» با سلسله سند از ابن مغازلی، از امام سجاد ـ علیه‎ السلام ـ مبنی بر ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ در درون خانه کعبه نقل کرده است که: «پیش از او کسی در بیت الله الحرام متولد نشد، و این برتری ویژه اوست از سوی خداوند برای ابراز کرامت و شرافت و شکوهمندی او».

•«روایت شده است که فاطمه بنت أسد در حالی که باردار بود خانه خدا را طواف می‌کرد، درد زایمان او را فراگرفت در خانه کعبه به روی او باز شد، پس داخل خانه کعبه شد و فرزندش را به دنیا آ‌ورد». تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی

•«محل تولد علی علیه السلام، خانه کعبه است». مروج الذهب، علی بن الحسین مسعودی

• «امیر مؤمنان شب جمعه سیزده رجب، سال سیم بعد از واقعه عام الفیل در داخل خانه خدا به دنیا آمد. کسی پیش از آن حضرت و بعد از آن در داخل خانه کعبه به دنیا نیامده است و این از فضائل اختصاصی آن حضرت است که خداوند به جهت بزرگداشت مقام او عطا کرده است» . کفایة‌ الطالب، حافظ گنجی شافعی

•«آن حضرت در داخل خانه کعبه متولد شد و عمر رسول خدا در آن روز سی سال بود». السیرة الحلبیة، علی بن برهان الدین حلبی

*آیا می توانید به چند نمونه از منابع اهل سنت که به شکافته شدن کعبه تصریح می‌کند، اشاره کنید؟

منابعی از اهل سنت که به طور صریح به شکافته شدن دیوار کعبه اشاره کرده‌اند نیز عبارتند از:

• محمد شریف خان شیروانی در کتاب «چوتهی کتاب» به ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ در درون کعبه و شکافته شدن دیوار کعبه و شنیده شدن صدای هاتف غیبی تصریح کرده است.

• مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سهسوانی در کتاب «ظهیر البشر» در احوال و فضائل ائمه می‌نویسد: «چون خداوند اراده نمود که شرفی بر شرف های کعبه بیفزاید، دیوار کعبه را بشکافت و فاطمه بنت اسد را به درون کعبه فرا خواند و فاطمه فرزندش علی را در درون کعبه به دنیا آورد».

•علامه حسن بن امان الله مولوی عظیم آبادی هندی، درکتاب تجهیز الجیش جریان ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ را طبق روایت «بشائر المصطفی» از یزید بن قعنب نقل کرده است.

• دکتر محمد شاه قادری، دانشمند و پزشک نامی سرزمین لاهور، در کتاب «مصباح المقربین» اشاره می‌کند که امیرمؤمنان علیه السلام در درون کعبه متولد شد و تصریح می‌کند که مادر آن جناب در حال طواف کعبه بود که او را درد زایمان گرفت، دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد به درون کعبه فرا خوانده شد، سپس تأکید می‌کند که هرگز چنین شرف و فضیلتی به جز امیرمؤمنان برای احدی نصیب و میسر نشده است. …

بنابراین با بررسی متون تاریخی به این نتیجه می‌رسیم که جریان ولادت امام علی (ع) و شکافته شدن دیوار کعبه در منابع متعددی از اهل سنت نقل شده است که برای نمونه به شماری از آنها اشاره کردیم.

*شاید این مقدار اسناد و مدارک کافی باشد اما اگر فکر می‌کنید بازهم اسناد و مدارکی در خصوص زمان و مکان ولادت امیرالمونین علیه السلام وجود دارد که لازم است به آن اشاره شود، برای ما بیان کنید.

حضرت امیرالمومنین علیه السلام در سال سی‌ام عام الفیل یعنی 30 سال بعد از واقعه اصحاب فیل که در قرآن کریم نیز به این واقعه اشاره شده است، متولد شدند. پس از رحلت پیامبر گرامی، حضرت امام علی علیه السلام 30 سال در قید حیات بودند. به روایت امام صادق، رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرالمومنین علیه السلام 30 سال با یکدیگر تفاوت سنی داشتند.( اصول کافی، شیخ کلینی)

امام علی (ع) , حدیث , پیامبر(ص) ,

•آن حضرت در سیزدهم رجب سال سی‌ام عام الفیل در بیت الحرام یعنی کعبه به دنیا آمدند. (خصایص الامیرالمومنین علیه السلام،سیدشریف رضی)

•حضرت امیر المومنین علی بن ابى طالب علیه السلام ،در روز جمعه سیزدهم ماه رجب پس از 30 سال از عام الفیل در خانه خدا در شهر مکه به دنیا آمد، نه پیش از وى کسى در خانه خدا به دنیا آمده و نه بعد از آن حضرت. تولد امیر مؤمنان علیه السّلام در خانه خداوند فضیلت و شرافتى است که پروردگار بزرگ برای بزرگداشت مقام و منزلتش به آن حضرت اختصاص داده است . (ارشاد،شیخ مفید)

•آن حضرت در 13 رجب در سال سی ام عام الفیل و بنابر روایتی در سال 28 عام‌الفیل در کعبه متولد شده اند. در کتاب مصباح المتجحد نیز این نقل از کتاب تاریخ قم روایت می شود که حضرت علی علیه السلام زمانی به دنیا آمدند که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله 28 ساله بودند و امیرالمومنین علیه السلام 12 سال قبل از بعثت به دنیا آمدند. این قول از ابن عباس هم نقل شده است. (تاریخ قم،حسن بن محمد قمی)

•روایتی از قول رسول خدا صلی الله علیه واله به نقل از جابربن انصاری وجود دارد که می گوید:

«وقتی از آن حضرت درباره ولادت امیرالمومنین (علیه السلام) سوال کردند ایشان پاسخ دادند: از من درباره بهترین مولود سوال کردید که در زمان ما شبیه عیسی (علیه السلام) متولد شد، مرد عابد زاهدی به نام مبرم بن روئیب زندگی می کرد که 270 سال خداوند را عبادت کرده در این مدت از خداوند حاجتی نخواسته بود پس خداوند ابوطالب را به سوی او فرستاد و وقتی مبرم او را دید از جایش بلند شد و سر ابوطالب را بوسید. سپس او را در مقابل خود نشاند و از او سوال کرد که تو چه کسی هستی؟ ابوطالب پاسخ داد مردی از مردم تهامه هستم. آن مرد سؤال کرد از کدام طایفه تهامه هستی، که ابوطالب جواب داد: از طایفه بنی هاشم؛ در این هنگام آن مرد زاهد عابد برای دومین‌بار سر ابوطالب را بوسید و گفت: همانا خداوند به من الهامی کرده است. ابوطالب سؤال کرد چه الهامی؟ او جواب داد: از تو فرزندی متولد می‌شود که او ولی خداوند خواهد شد. پس در شبی که حضرت امام علی (علیه السلام) متولد شدند، زمین به نور وجود ایشان روشن شد و در این حال ابوطالب از خانه خارج شد و می‌گفت ای مردم ولیّ خدا عزوجل در کعبه متولد شده است.» (مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب)

*تشکیک‌کنندگان محل ولادت امیرالمومنین چگونه دست به تحریف روایات و جعل سند می‌زدند، چه عاملی موجب شد آنها موفق نشوند؟ 

با همه اسناد موجود در کتب معتبر اهل سنت بسیار تأسف‌آور است که هنوز هم برخی از دشمنان امیرالمومنین، علی علیه السلام مکان ولادت آن حضرت را فضیلت نمی‌شمارند. آنها و پیشینیانشان در دشمنی خود با آن حضرت تا آنجا پیش رفتند که با ساخت روایتی جعلی و نسبت دادن ماجرای ولادت در کعبه به «حکیم بن حزام بن خویلد» (از صحابه رسول خدا) سعی کردند او را «ولید الکعبه» معرفی کنند. آنها برای اثبات ادعای خود روایاتی جعلی از مصعب بن زبیر مطرح می کنند که می‌گوید «حکیم» در داخل خانه کعبه به دنیا آمده است، در حالی که این واقعه در برخی منابع اهل سنت و منابع شیعه رد شده است، و کاملاً روشن است که این موضوع برای تحت‌الشعاع قرار دادن تولد امام علی (علیه‌السّلام) در کعبه ساخته شده است.

برخی دیگر از آنها وقتی برای اثبات ادعای خود راه به جایی نبردند، ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام در کعبه – به بهانه اینکه این ولادت میان بتهای دوران جاهلیت درون کعبه صورت گرفته – را کوچک شمردند و چنین گفتند: «چون کعبه محل نگهداری بتها شده بود؛ لذا ولادت حضرت علی (ع) در آن اصلاً فضیلت به شمار نمی‌رود»! باید گفت همین کعبه‌ای که به گفته این کوردلان محل نگهداری بت‌ها بود و تولد در آن برای کسی فضیلت نمی‌آورد، چنان نزد خدا دارای فضیلت بود که از رسولش خواست قبله خودرا از مسجدالاقصی به سوی مسجدالحرام تغییر دهد، و این فرمان در حالی از سوی پروردگار متعال صادر شد که کعبه تا پیش از فتح مکه همچنان مملو از بتهای کوچک و بزرگ بود و رسول خدا (ص) با وجود این بتها به سویش نماز می‌گزارد. همچنین باید گفت اگر این ولادت دارای فضیلت نبود دشمنان اهل بیت این قدر تلاش نمی‌کردند با دروغ‌های متعدد، جعل سند و ادعاهای ساختگی بودنش، وقوع آن را انکار کنند.

دشمنان امیر المومنین علیه السلام (ناصبی‌ها) در طول تاریخ و با وجود تلاش‌های بی‌امان آنها برای تحریف روایات مرتبط با محل ولادت آن حضرت و یا کتمان کردن آن، نتوانستند این واقعیت غیر قابل انکار را از جویندگان حقیقت پنهان کنند؛ چراکه اراده خداوند بر این بوده که نور حق تا ابد آشکار بماند و این نشانه تا به امروز بر روی دیوار کعبه باقی بماند و حقانیت علی علیه السلام بعنوان جانشین برحق رسول خدا (ص) را فریاد بزند.

*اگر ولادت امیرالمومنین(ع) در کعبه را سرآغاز و سرآمد فضیلت‌های آن حضرت بدانیم، کدام یک از دیگر فضائل ایشان در این سطح از برجستگی قرار دارد؟

اگر فرض بر این بگذاریم که ولادت امام علی علیه السلام در کعبه تنها فضیلت آن حضرت به شمار می‌رود، همین یک فضیلت برای ما شیعیان کافی است که این امام را بزرگ و گرامی بداریم و قدر و منزلت آن حضرت را تا ابد پاس بداریم، اما باید گفت فضیلت آن حضرت تنها در معجزه ولادت ایشان محدود و خلاصه نمی‌شود بلکه با توجه به سیره زندگی منحصر به فرد و سرتاسر افتخار امیرالمومنین علی علیه‌السلام در ابعادی مانند ایمان، زهد، تقوا، شجاعت، عدالت، بلاغت و … مبالغه نیست اگر بگوییم با توجه به ابعاد و جودی و مجموع فضائل و کمالات ایشان، آن حضرت (ع) بعد از قرآن کریم معجزه بی‌نظیر پیامبر اکرم (ص) بود.

شیخ مفید(ره) در فرازی از زیارتنامه امیرمؤمنان در شب مبعث در وصف آن حضرت چقدر زیبا و گویا ایشان را به‌عنوان معجزه پیامبر اکرم (ص) مطرح کرده است: «الَّذِی جَعَلْتَهُ سَیْفاً لِنُبُوَّتِهِ وَ مُعْجِزاً لِرِسَالَتِهِ وَ دِلاَلَةً وَاضِحَةً لِحُجَّتِهِ»؛ آن که او را قرار دادی شمشیری برای نبوّتش (نبوّت پیامبر اکرم) و معجزه‌ای برای رسالتش و دلالتی روشن برای حجّتش.

در همین سیاق، ابن ندیم کتاب‌شناس و مورخ مشهور قرن چهارم هجری و در اثبات این موضوع، به نقل از محمد بن عمر بن واقد واقدی درباره امام علی علیه السلام چنین می‌نویسد: «وهو الذی روی أن علیاً علیه السلام کان من معجزات النبی صلی الله علیه وسلم کالعصا لموسی علیه السلام وإحیاء الموتی لعیسی بن مریم علیه السلام» …. واقدی (مورخ مشهور) می‌گفت: علی (علیه السلام) از معجزات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود؛ همانطور که عصا معجزه موسی (علیه السلام) و زنده کردن مردگان معجزه عیسی (علیه السلام) بود، علی بن ابی طالب (علیه السلام) هم معجزه پیامبر ما بود.

این مبحث را با شعری زیبا از میرداماد علیه الرحمه در مدح امیر المومنین علی علیه السلام و در اشاره به معجزه ولادت آن حضرت به پایان می‌رسانیم تا حسن ختامی بر آن باشد:

کالدر ولدت یا تمام الشرف                                                  
فی الکعبة و اتخذتها کالصدف
فاستقبلت الوجوه شطر الکعبة                                                 
و الکعبة وجهها تجاه النجف

همانند دُر زاده شدی ای همه ی شرف
و  کعبه را همچون صدفی برای خود قرار دادی
صورت‌ها (صورت نمازگزاران) همه رو به کعبه اند
در حالی که روی کعبه به سوی نجف است.
(منظور از روی کعبه ضلعی است که درٍ خانه خدا در آن قرار دارد)

* شاید بتوان گفت که حضرت علی علیه السلام از دست دوستان نادان و دشمنان قسم خورده خود به یک اندازه آزار دیدند، برخورد ایشان با این دو گروه چگونه بود؟

بله درست است، امام علی علیه السلام در زمان حیات خود گرفتار غالیان (غلات) و دشمنان جاهلی بود که درک صحیحی از جایگاه امیر المومنین (ع) نداشتند و همواره آن حضرت را آزار می‌دادند. این دشمنی و غلو همچنان نیز ادامه دارد و تقریباً در دوران همه ائمه معصومین علیهم السلام ادامه داشت.

غلوّ یک جریان فکری انحرافی است؛ به این معنا که انسان چیزی یا کسی را از آن حدی که هست بالاتر بداند. به‌طور مثال بگوید حضرت مسیح (ع) خدا یا فرزند خداست. یا امام علی (ع) خالق جهان است. غالیان کسانی بودند که رهبران دینی خود را فراتر از اندازه بشری می پنداشتند و صفات خدایی به آنان می دادند. برخی اعتقادات آنان عبارتند از: اعتقاد به الوهیت امام یا رهبر، نبوت ائمه(ع) و شبیه به آن.

روایت شده است که آن حضرت میان یاران خود نشسته بود. ناگاه زنى زیبا از کنار ایشان گذشت، آن قوم دیده بر او دوختند، فرمود: «همانا دیدگان این نرینگان به شهوت نگران است و این سبب هیجان است، هرگاه کسى از شما به زنى نگریست که او را خوش آمد با همسر خویش گرد آید که آن زن هم زنى چون زن خود اوست.» مردى از خوارج گفت: «خدایش این کافر را (امام علی) بکشد که چه فقیه دانایى است». ببینید جهل جماعت تا کجا پیش رفته بود که آنها با توجه به دیدن و درک ابعاد دست نیافتنی وجود پر برکت امیرالمومنین (ع) اما با این حال آن حضرت را به راحتی تکفیر کرده و کورکورانه و کوردلانه با ایشان دشمنی می‌کردند.

در زمان امیرالمومنین علی(ع) از پیدایش غالیانی که بتوان به طور یقین وجود آنان را اثبات کرد، چیزی گزارش نشده است؛ هر چند گزارش‌هایی از وجود فرقه‌ای به نام سبأیّه (پیروان عبداللّه بن سبأ) رسیده است، اما تحقیقات شیعه و سنی به ویژه مرحوم علامه عسکری، حکایت از آن دارد که اصل وجود چنین فرقه‌ای مورد انکار قرار گرفته است. علامه عسکری داستان‌سرایی سیف بن عمرو را خاستگاه پیدایش چنین فرقه‌ای در کتب حدیثی و تاریخی می‌داند. آن مرحوم در کتاب خود، عبد اللّه بن سبأ به تفصیل به این موضوع پرداخته است که می‌توان از علل و عوامل این فرقه‌تراشی، ضدیت با شیعه، توجیه اعمال و رفتار عثمان و سایر صحابه، توجیه جنگ‌های آن زمان و تخطئه برخی عقاید صحیح شیعه، همچون رجعت و مهدویت و نسبت دادن آن عقاید به عبداللّه بن سبأ را برشمرد که متأسفانه برخی از شیعیان مانند نوبختی در فرق الشیعة و سعد بن عبداللّه اشعری در المقالات و الفرق نیز این مطالب را آورده‌اند.

به هر حال در تاریخ آمده است، عقیده عبداللّه بن سبأ به وصایت علی(ع) و نسبت الوهیت به علی‌(ع) و حلول جزو الهی در وجود علی(ع) و امامان بعد از او و… است که امام علی(ع) نیز به شدت با وی برخورد کرده، حتّی در برخی روایات سوزاندن عبداللّه بن سبأ توسط آن حضرت گزارش شده است. هر چند مشهور آن است که عبداللّه بن سبأ را توبه داد و سپس او را به مدائن تبعید کرد، ولی وی در آنجا نیز دست از عقاید خود برنداشت و آنگاه که امام علی(ع) به شهادت رسید، شهادت آن حضرت را تکذیب کرد و گفت: حتی اگر مغز سر او را برای من در 70 لفاف بیاورید، به مردن او معتقد نخواهم شد.

در احادیث متعددی از ائمه معصومین علیهم السلام نقل شده است که ایشان به صراحت پدیده غلّو را نفی کرده و نسبت به آن هشدار داده‌اند. از پیامبر(ص) نقل شده است که از غلو در دین بر حذر باشید که پیشینیانِ شما را غلو در دین نابود ساخت. حضرت علی علیه السلام و دیگر ائمه معصومین علیهم السلام ضمن برخورد عادلانه با منکران ولایت، برخوردی قاطع با غلات داشتند. امام علی(ع) در این زمینه می‌فرمایند: «از غلو درباره ما حذر کنید» و در جایی دیگر نیز می‌فرمایند: «دو کس به خاطر من به هلاکت رسیدند: عاشق غالی و دشمن خشمگین».

*به عنوان حسن ختام این گفت‌وگو، اگر ممکن است کمی درباره جایگاه منکران ولایت امیرالمومنین نزد خدا بگویید.

بی‌شک منکران ولایت علی بن ابی طالب هیچ جایگاهی جز آتش دوزخ و خشم الهی ندارند. در اینجا ذکر این معجزه الهی در حق ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام لازم است تا جایگاه واقعی دشمنان و منکران ولایت ایشان آشکار شود.

هنگامى که رسول خدا(ص) در روزِ «غدیر خم»، على(ع) را به جانشینی خود منصوب کرد، چیزى نگذشت که این مسئله در بلاد و شهرها منتشر شد، مردی به نام «نعمان بن حارث فهرى» نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و با گستاخی گفت: «دعوتنا أن نشهد أن لا إله إلا الله، وأنک رسول الله فصدقناک»؛ ای محمد! به ما دستور دادى شهادت به یگانگى خدا و این که تو پیامبری بدهیم، ما هم شهادت دادیم… تا این که على را به جانشینى خود منصوب کردى، و گفتى : «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌ مَوْلاهُ». آیا این سخن از ناحیه خداست؟ پیامبرفرمود: «آری». نعمان گفت: «اللّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِک فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماء»؛ خدایا اگر این امر حقی است از سوی تو پس بر ما از آسمانت سنگ ببار، اینجا بود که سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت، همین جا بود که آیه «سَأَلَ سائلُ بِعَذَاب وَاقِع * لِلْکفِرِینَ لَیْس لَهُ دَافِعٌ * مِنَ اللَّهِ ذِی الْمَعَارِجِ » نازل شد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

شعر نباید محدود به کنگره‌ها باشد؛ شاعری که در ۷۰ سالگی جوانانه شعر می‌گوید!


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: خدابخش صفادل، شاعر پیشکسوت نیشابوری روز گذشته در اختتامیه کنگره ملی دفاع مقدس که در قزوین برگزار شد، برگزیده بخش «شعر دفاع مقدس با بهره‌گیری از مضامین عاشورایی» شد. صفادل متولد ۱ آبان ۱۳۳۲ است، اما با اینکه بیش از ۷۰ سال سن دارد، در بیشتر کنگره‌ها، جشنواره‌ها و مجامع ادبی کشور شرکت می‌کند و ترسی هم ندارد برگزیده نشود.

به بهانه برگزیده شدن صفادل در کنگره ملی دفاع مقدس، سراغش رفتیم تا درباره شعر، زندگی با ادبیات، کنگره ملی شعر دفاع مقدس و کتاب‌های تازه‌اش صحبت کنیم.

مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانیم؛

* آقای صفادل فکر کنم هفتاد سالگی را هم رد کرده‌اید، ولی هنوز مثل جوانان سی‌ساله شعر می‌نویسید. درست است؟

البته من ۲۶ سال بیشتر ندارم!

* از زمانی که وارد شعر شدم، شما شعر می‌گفتید و همان زمان هم پیشکسوت شعر نیشابور بودید. این روحیه از کجا می‌آید که تا این سن، شعر می‌گوئید و در کنگره‌ها و انجمن‌ها شرکت می‌کنید؟

با شعر زندگی می‌کنم، با کتاب و ادبیات و شاهنامه و حافظ و سعدی زندگی می‌کنم. یعنی شعر و ادبیات جزو جدایی‌ناپذیر زندگی من هستند. یک اصطلاحی است که می‌گویند «هم فال است، هم تماشا». وقتی که من بر بال شعر پرواز کنم و گوشه گوشه ایران را به بهانه همین کنگره‌ها و مجامع ادبی ببینم و با دوستان شاعر هم صحبت شوم، حضور در این کنگره‌ها را برایم خوب و لذت‌بخش می‌کند. این دورهمی‌ها تأثیرات خوبی دارد و باعث می‌شود که اشراف بیشتری به شعر خودت و دیگران داشته باشی. هم لذت دیدار و سفر و گشت و گذار است و هم تبادل شعر و ادبیات و شنیدن نقطه نظرات دیگران.

* چند سال است شعر می‌نویسید؟

وارد دانشگاه که شدم، بعد از یکی دو سال دیدم که یکی از دوستان با کتاب حافظ دارد به جلسه‌ای می‌رود. گفتم کجا می‌روی؟ گفت انجمن ادبی. گفتم من هم بیایم؟ گفت بیا. رفتم و دیدم جمعی نشسته‌اند شعر می‌خوانند و شعر می‌شنوند و شعرهایشان را نقد می‌کنند. بعد از یکی دو هفته من هم انگار که دوست داشتم شعر بگویم. شعر گفتم و در آن جلسه خواندم. این‌طوری بود که وارد شعر شدم. آقای صابر بهداد که استاد ادبیات هستند، در دانشگاه هم‌کلاس من بود و ایشان بود که من را به سمت شعر راهنمایی کرد.

* ظاهراً در نیشابور هم انجمن دارید!

بله. ماجرای تأسیس این انجمن به این‌جا برمی‌گردد که چندسال در دبیرستان دخترانه تدریس می‌کردم. دانش‌آموزانم که می‌دانستند شعر می‌نویسم، گفتند کاش جلسه شعری بود که دور هم جمع می‌شدیم و شعر می‌خواندیم. گفتم شما راه بیندازید، من می‌آیم. آنها انجمن را راه انداختند و من هم هرهفته می‌رفتم. کم‌کم داشتم بازنشست می‌شدم و دیدم نمی‌شود این ‌جلسه را در دبیرستان برگزار کرد. بنابراین تصمیم گرفتیم جلسه را در جای دیگری ادامه بدهیم. کانون هنری سمیه را انتخاب کردیم و الآن بیست و چند سال است که هرهفته اینجا دور هم جمع می‌شویم و شعر می‌خوانیم و شعر نقد می‌کنیم. می‌توانم بگویم هرچه بانوی شاعر در نیشابور است، از این انجمن سر برآورده‌اند.

* یکی از دلایل پرشور بودن شعر در نیشابور شما هستید. خسته نمی‌شوید؟

خواه ناخواه حضور من در انگیزه پیدا کردن شاعران جوان تأثیر می‌گذارد. شعر من و نظرات من و نوشته‌های من پخش می‌شود و دیگران هم در نیشابور با آن برخورد دارند. همین باعث می‌شود که شاعران جوان به من مراجعه کنند و من هم تا می‌توانم در کنارشان هستم.

* درباره کنگره دفاع مقدس هم صحبت کنیم. جالب است در هفتاد سالگی هنوز در کنگره‌ها شرکت می‌کنید و این‌قدر نسبت به شعر شور و شوق دارید. چه شد که در این کنگره شرکت کردید؟

من فراخوان‌های شعری را همیشه دنبال می‌کنم و آنها را گروه ادبی‌مان می‌گذارم تا شاعران جوان در آن شرکت کنند. بچه‌ها که شعر می‌فرستند، می‌گویم من هم کنار شما شعر می‌فرستم تا ببینیم چه می‌شود. گاهی آنها برنده می‌شوند و من نه.

* پیش آمده همراه شاگردها در کنگره‌ای شرکت کنید و آنها از شما پیشی بگیرند؟

بله. حتی شده سه‌چهار نفری به اختتامیه یک کنگره دعوت شدیم که آنها اول و دوم شدند و من سوم. بعضی وقت‌ها آنها از خود من موفق‌تر هستند. من در سه چهار بخش کنگره دفاع مقدس شرکت کردم که در بخش عاشورایی آن برگزیده شدم. شعر عاشورایی‌ام انتخاب شد که کار خوب و متفاوتی بود. این شعر را تازه گفته‌ام و شاید پنج شش ماه است که نوشته‌ام. بهانه همین شعر هم همین کنگره‌ها شد. دیدم جایی نوشته بود که چه کسی می‌تواند با این موضوع شعر بنویسد؟ من هم نوشتم و خوب درآمد. گاهی این کنگره‌ها بهانه‌ای برای یک اتفاق خوب می‌شوند. همیشه نباید بنشینی که شعر سراغت بیاید. گاهی هم باید خودت سراغ شعر بروی.

* به نظر شما برگزاری کنگره‌ها منجر به خلق شعر خوب در آن موضوعات می‌شود؟

هم می‌تواند منجر به شعر خوب شود، هم نه. برگزاری کنگره‌های شعر آفت‌هایی هم دارد. نمی‌شود انکار کرد. اما بله می‌تواند این اتفاق بیفتد؛ هم از نظر اتفاقات ادبی، هم از نظر ارتباطات شاعرانه، هم از نظر سیاحتی و زیارتی. ضمن اینکه برگزاری این کنگره‌ها برای شاعران جوان و با استعداد خیلی خوب است. شما فرض کنید یک دانش‌آموز دختر که شعر می‌گوید، شاید هیچوقت نتواند به شیراز برود. اما برگزاری این کنگره‌ها کمک می‌کند که این دانش‌آموز و شاعر با استعداد، هم به مقبره حافظ و سعدی برود، هم به زیارت شاهچراغ. من بعضی وقت‌ها می‌گویم وقتی کنگره برگزار می‌کنید، فقط به فکر برگزاری اختتامیه نباشید.

این شاعر شاید تنها یک‌بار بتواند به شیراز بیاید؛ باید این فضا را فراهم کنند که شاعر بتواند به زیارت شاهچراغ، و دیدار حافظ و سعدی هم برود. همچنین فرصتی باشد که شاعران برگزیده با هم حرف بزنند و شعر بخوانند و ارتباطات ادبی شکل بگیرد. اما این کنگره‌ها آفت‌هایی هم دارند. آفتش این است که شاعر یک‌جانبه و محدود می‌شود. شما مجبور می‌شوی فقط در حوزه‌های آئینی و مقاومت و… شعر بنویسی. یعنی موضوع عاشقانه و موضوعات شخصی و آزاد در شعرت نمود کمتری پیدا می‌کند. چون از هر ده تا کنگره شعر، گاهی حتی یک کنگره هم با موضوع شعر آزاد برگزار نمی‌شود. این آفت این کنگره‌ها است.

* پس شاعران باید تلاش کنند شاعر جشنواره‌ای نشوند. خود شما به این آسیب توجه داشتید؟

بله. آخرین کتابی که من چاپ کردم اسمش «پیراهن بهار» است که انتشارات شهرستان ادب منتشر کرده است. این کتاب ۶۵ غزل دارد که همه آنها عاشقانه است. هیچ شعری غیر از شعر آزاد ندارد. ضمن اینکه من هنوز شعرهای آئینی یا کنگره‌ای را چاپ نکرده‌ام. یعنی بیشتر کار من شعر آزاد است. من دو کتاب در سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ چاپ کردم که یکی پیراهن بهار و دیگری هم «در ناگهان واژه‌ها» است که سوره مهر آن را چاپ کرده است. هردو آنها هم شعرهای آزاد است. بیشتر شاعرانی که در کنگره‌ها شرکت می‌کنند هم کار اصلی‌شان در شعر آزاد است، ولی ممکن است شعرت وابسته به موضوعات کنگره‌ها و جشنواره‌ها شود که این خوب نیست.

* کتاب آماده چاپ هم دارید؟

بله. یک کار آئینی دارم که مجمع شاعران اهل بیت (ع) از من خواسته که آن را برای انتشار آماده کنم. نزدیک ۱۰۰ تا شعر آئینی است که تا امروز آنها را چاپ نکرده‌ام. البته من شعرهای آیینی‌ام را در هیچ کتابی چاپ نکرده‌ام. امیدوارم این کتاب هم منتشر شود تا موضوعات شعرم کامل‌تر شوند. چون تا امروز هرچه از من منتشر شده، عاشقانه بوده است.

* راستی شعری را که در کنگره ملی دفاع مقدس برگزیده شد، بخوانید.

غزلی بود با عنوان «بیرقی تا افلاک» که خدمت شما می‌خوانم.

تا سبک‌تر بکشم بار غمی مبهم را

با غزل گریه، فراهم کنم این مرهم را

در عطشناکی آن روز، صلیبی گل کرد

دل به جوش آمد از آن داغِ نهان، زمزم را

جُلجَتا را به تماشای مسیح آوردند

و نشاندند به خاکستر غم مریم را

عاقبت حادثه‌ای سرخ، رقم خورد، چنان

که بلرزاند، غمش کنگره اعظم را…

صحبت از پیرهنی کهنه و پر اسرار است

گذری نیست به این راز، مگر مَحرَم را!

صحبت از جامه‌ی سرخی است رهاورد بهشت

که رها کرد، از آن بخت سیاه، آدم را

جامه‌ای بود که در پرتوِ خود، در آن بند

دور کرد از سر ذوالنون، شَبَحِ ماتم را

گاه پیراهن یوسف شد و از مصر رسید

برد از سینه آن پیر، هزاران غم را

این همان پیرهنی بود که در عاشورا

زینب آورد نشان داد بنی آدم را

سرخ، چون هیئت خورشید به هنگام غروب

می‌شناسند، به خوبی همه، این پرچم را!

بیرقی بود که از خاک به افلاک رسید

تا بخوانند به این بزم، همه عالم را!

یک جهان منتظرانیم، سواری برسد

بشکند هیمنه این شب نامحرم را…



منیع: خبرگزاری مهر

کتاب «بازشناسی هنر اسلامی» منتشر شد


به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «بازشناسی هنر اسلامی» نوشته گابریل مندل به‌تازگی با ترجمه پژمان دادخواه و سیده مریم میری توسط نشر علم منتشر شده است.

این‌کتاب مروری بر تاریخ هنر اسلامی است که در ۹۲ صفحه و ۶ بخش این‌تحولات را بررسی می‌کند. معماری، تزئینات، فلز، شیشه، عاج و چوب، سرامیک ها، مینیاتورها و قالیچه و فرش‌ها عناوین این‌بخش‌ها هستند.

در هر بخش سعی شده اطلاعات کلیدی و کاربردی در مورد هرکدام از هنرها به همراه تصاویر شاخص ارائه شود. در این کتاب مباحث اصلی مربوط به هنر اسلامی شامل هنرها، تکنیک ها، کاربردها و تحولات بررسی و مرور شده و معماری، تزئینات، هنرهای وابسته به معماری و هنرهای صناعی به صورت اجمالی معرفی شده است. از همین رو این کتاب برای آشنایی اولیه علاقه مندان به هنر اسلامی کارآمد است.

این‌کتاب با شمارگان ۵۵۰ نسخه منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

مظهر سرِّ الهی، عَلّم‌القرآن علی است


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمعی از شاعران آیینی کشور همزمان با میلاد مبارک امیرالمؤمنین، امام علی (ع)، و روز پدر تازه‌ترین سروده‌های خود را به پیشگاه مقدس مولی‌الموحدین تقدیم کردند. بخش‌هایی از این سروده‌ها را می‌توانید در ادامه بخوانید:

نیره جهانشاهی:

مظهر سّر الهی، علّم القرآن علی است
آفتاب مهربانی، روح الرحمان علی است

سبّح لله علی باشد در اوج بندگی
قلعه مستحکم اخلاص و هم ایمان علی است

چشمه حق‌الیقین و روح و نفس مصطفی
وادی ملک سخن را سرور و سلطان علی است

سفره‌دار سفره حق باشد و شاه کرم
بر کریمان دو عالم آیت و برهان علی است

در وفای عهد مصداقی به افوا بالعقود
در میان معرکه بر عهد و بر پیمان علی است

سوره یاسین و تطهیر و ولایت، فجر و قدر
شاهد اسری علی و ناطق قرآن علی است

نخل طیب شاخه دارد در زمین و آسمان
در حقیقت صاحب هم رَوح و هم ریحان علی است

او «یقیمون الصلاه »است وَ «یوتون الزکاه»
مرَج البحرین علی و لؤلؤ و مرجان علی است

عَلّم الاسما علی و عنده ام الکتاب
معنی اسما حسنی جلوه سبحان علی است

شاهراه روشن دین است و راه مستقیم
بر صراط حق و باطل واضع و میزان علی است

خشت آدم را سرشته حق به عشق بوتراب
در حقیقت محتوای خلقت انسان علی است

حق علی، فرقان علی، آئینه جانان علی
بای بسم اله علی و نقطه پایان علی است

این جهان مانند دریایی پر از موج است و بیم
در تب طوفان چه بیم آن دم که کشتیبان علی است

می‌تراود چون بهاران یا علی و یا عظیم
بر کویر تشنه‌کامان رحمتِ باران علی است

ذوالفقارش « لافتی الّا علی» را کرده فاش
شیر حق و مقتدای بهترین مردان علی است

روز میقات است یاران «اُدخلوها بسّلام»
چون که اینجا قاسم هم دوزخ و رضوان علی است

ساکن جنت بود هر کس که دارد مهر او
روح جنًات و نعیم و خلد جاویدان علی است

 

افشین علا:

از شام‌ها گریخت شمیم تو یا علی
ایام شد تهی ز نسیم تو یا علی

گفتی دهید سهم خلافت به دیگری
با آن که کس نبود سهیم تو یا علی

با چشم بسته رد شدی از “فسق در نهان”
این گونه بود حفظ حریم تو یا علی

وحشت نداشت از تو کسی وقت اعتراض
لکنت کسی نداشت ز بیم تو یا علی

بر خصم، راه آب نبستی اگرچه بست
در کربلا به ذبح عظیم تو یا علی

بر نعش طلحه نیز به زاری گریستی
زیرا که بود یار قدیم تو یا علی

بعد از جمل، جمیله‌ پیغمبرت ندید
جز رحم، از وجود رحیم تو یا علی

گفتی چو بندگان ندوید از پی‌ام، به خلق
ای لشکر فرشته ندیم تو یا علی

ترسا شکایت از تو به اسلام چون که برد
تسلیم بود قلب سلیم تو یاعلی

وقتی که شد به اسم، خطاب و تو “یا امیر”
آشفته گشت روی بسیم تو یا علی

محکوم بی‌گناه من ای شاه بی شهود!
نازد قضا به حکم حکیم تو یا علی

چشم برادر، آتش خشم تو را چشید
بی هیچ بهره از زر و سیم تو یا علی

فرقی نبود بین غذای تو با اسیر
جانم فدای فرق دو نیم تو یا علی

بعد از تو تکیه‌گاه برای بشر نماند
تنها نه شیعه ماند یتیم تو یا علی…

محمدعلی یوسفی:
معتکف کوی علی

من غرق گل روی علی بوده و هستم
محو قد دلجوی علی بوده و هستم
آشفته گیسوی علی بوده و هستم
دلباخته خوی علی بوده و هستم
«من معتکف کوی علی بوده و هستم»

در حلقه ما قصه گیسوی علی هست
هر شب سخن از سلسله موی علی هست
هم صحبت زیبایی ابروی علی هست
یا مطلبی از نقش گل روی علی هست
جز با علی و آل علی عهد نبستم

جز مهر علی مهر بتی را نخریدم
جز در غم او جامه به ماتم ندریدم
هرگز ز کرامات علی دل نبریدم
هر چند غم و محنت بسیار کشیدم
من رشته امید دلم را نگسستم

ای خوب‌تر از خوب‌تر از خوب، علی جان
ای نزد خدا برتر و محبوب، علی جان
ای دشمنت از نام تو مرعوب، علی جان
ای جان جهانی به تو مجذوب، علی جان
من بر سر پیمان خودم با تو نشستم

پیوسته تو را در همه احوال سرودم
دلباخته مهر تو و آل تو بودم
جز سوی تو رو جانب دیگر ننمودم
هر دام که در زندگی خویش گشودم
جز با مددت یا علی از دام نرستم

جز راه شما، آل عبا، راه نپویم
جز کوچه میعاد شما خانه نجویم
هرگز به جز از نام شما ذکر نگویم
جز بوی خوش عطر دو زلف تو نبویم
سوگند به چشمان تو جز حق نپرستم

جز مهر تو و آل تو مهری نپذیرم
در بند تولای شما سخت اسیرم
ای کاش که در راه ولای تو بمیرم
تا جام شفاعت ز دو چشم تو بگیرم،
پیمان وفاداری خود را نشکستم

عاطفه جعفری:

با تو پیدا کرد عالم درکی از پیدا شدن
هست دنیا در پی‌ات از لحظۀ دنیا شدن

از نخستِ آفرینش، رود دنبالت دوید
در سرش افتاده بود اندیشۀ دریا شدن

یک نفس خورشید برگشت از مسیر و باز سوخت
روز از شوق تماشا در تبِ فردا شدن

صبح خلقت، بانگِ قد قامت که برمی‌داشتی
موج‌ها می‌سوختند از اشتیاقِ پا شدن

در کسی شأنیت مولا شدن غیر از تو نیست
آنچنان که با زنی ظرفیت زهرا شدن

چشم بیدارت گواهم در شب سخت مبیت
از تو می‌آید فقط آئینۀ طاها شدن

خط پیشانی نوشتم مدحت اولاد توست
این غبار ای آینه! دارد سرِ خوانا شدن

خوانده‌ام من تک تک قاموس‌ها را، نام تو
ترجمانش می‌شود بالاتر از معنا شدن

ما لبی تر کرده‌ایم از وصف نامت یا علی
آب دریا کی میان کوزه خواهد جا شدن

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

نقد «ملاقات با دلفین‌ها» در فرهنگسرای عطار


به گزارش خبرگزاری مهر، آئین رونمایی از کتاب «ملاقات با دلفین‌ها» نوشته مجید سانکهن همزمان با سالروز شهادت امام موسی کاظم(ع)، یکشنبه هفتم بهمن در فرهنگسرای عطار نیشابوری برگزار می‌شود.

کتاب «ملاقات با دلفین‌ها» شامل شرح عملیات کربلای ۳ عمقی‌ترین عملیات غواصی جهان در آب های آزاد است.

مراسم رونمایی از این‌کتاب، با حضور حمید رضا فراهانی، نادر نوروز شاد، مهدی خداوردی و جمعی از خانواده شهدا و جانبازان همراه است. شعرخوانی، تکریم از خانواده شهدا و سخنرانی از دیگر بخش‌های این مراسم هستند.

این‌برنامه همزمان با سالروز شهادت امام موسی کاظم (ع) یکشنبه هفتم بهمن از ساعت ۱۵ در فرهنگسرای عطار نیشابوری واقع در میدان بریانک، خیابان شهید دعوتی، خیابان محمدامیر قلی برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

روایتی جدید از داستان زندگی احیاگر حوزه نجف


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب “سایه مشکوک” با نگاهی به زندگی و زمانه مقدس اردبیلی از سوی به‌نشر منتشر شد و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت. 

این کتاب که برای گروه سنی نوجوان نوشته شده، تلاش دارد ضمن روایت زندگی مقدس اردبیلی مخاطب را با معارف و بخشی احادیث اهل بیت(ع) نیز آشنا کند. 

سیدسعید هاشمی که تاکنون آثار مختلفی برای نوجوانان نوشته، داستان “سایه مشکوک” را با ماجرای عجیب ازدواج پدر مقدس اردبیلی با دختر باغ‌دار ثروتمند روستا که گفته می‌شود ناشنوا و نابیناست، آغاز می‌کند و در ادامه به زندگی احمد ابن محمد اردبیلی می‌پردازد؛ مخاطبش را به قرن دهم و دربار صفویه می‌برد و پس از آن عازم نجف در دوره‌ای می‌شود که شیخ احمد، ریاست حوزه علمیه نجف را برعهده دارد. 

“سایه مشکوک” ضمن شخصیت‌پردازی خوب، با خوش‌خوان بودن و پرداختن به داستان زندگی این عالم دینی از زاویه‌ای جدید، تلاش دارد در داستان تاریخی خود جذابیت ایجاد کند. 

مقدس اردبیلی را “احیاگر حوزه نجف” توصیف می‌کنند. این عالم بعد از رشد و شکوفایى و طى مراحل علمى و کسب کمالات معنوى و عرفانى به مرتبه‌اى از دانش و معرفت و زهد و تقوا رسید که پس از چهار قرن هنوز الگوى عالمان و پرهیزکاران است.

 نامش احمد و فرزند محمد و از خانواده‌اى دوستدار اهل‌بیت( ع) بود. پس از رشد و گذراندن تحصیلاتى چند، به قصد تکمیل تحصیلات و کسب کمالات معنوى به نجف اشرف مهاجرت کرد و در جوار مرقد مطهر مولاى متقیان امام على( ع) به کسب علم و فضیلت پرداخت.

از جمله بخش‌های خواندنی زندگی او، روابطش با دربار صفوی است. مقدس اردبیلى نیز از جمله عالمانى است که در پرتو رابطه با دربار صفوى در گسترش تشیع و حل مشکلات شیعیان تلاش‌‌هاى فراوانى را به ثمر نشاند. هرچند که او به درخواست شاه عباس صفوى براى ترک نجف و مهاجرت به ایران پاسخ منفى داد، ولى براى مصالح تشیع و شیعیان همواره به دربار صفوى تذکراتى مى‌‌داد.

 تاریخ، برخى از آن وقایع را نقل کرده است؛ از جمله نوشته‌‌اند: زمانى یکى از کارگزاران دربار صفوى مورد غضب شاه عباس قرار گرفت و به مقدس اردبیلى پناه برد و او نامه‌‌اى به وى داد تا شاه از تقصیر او بگذرد. نامه مقدس اردبیلى به شاه عباس چنین بود:« بانى ملک عاریت، عباس! بدان که اگرچه این مرد، اول، ظالم بود، اکنون مظلوم مى‌‌نماید؛ چنانچه از تقصیر او بگذرى شاید که حق- سبحانه و تعالى- از پاره‌‌اى از تقصیرات تو بگذرد. بنده شاه ولایت: احمد اردبیلى».

 این از شگفت نامه‌‌هایى است که در آن هیچ توصیف و تعریفى از شاه نشده و مقدس اردبیلى در آن خود را از پیروان و غلامان امام على( ع) معرفى کرده است و نه از چاکران و غلامان شاه. شاه عباس بدون تأخیر، فرمان مقدس اردبیلى را اجرا کرد و پاسخى بدین‌گونه نوشت:« به عرض مى‌‌رساند: عباس خدماتى که فرموده بودید به جان منت داشته، به تقدیم رسانید که این محب را از دعاى خیر فراموش نکنید. کتبه کلب آستانه على: عباس».

انتشارات به‌نشر کتاب حاضر را در 240 صفحه و به قیمت 150 هزار تومان منتشر کرده است. 

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

شعر فارسی در هند جایگاه ویژه‌ای دارد؛ رونمایی ۲۰ نسخه خطی میرتقی میر


به گزارش خبرگزاری مهر، نمایشگاهی از نسخ خطی فارسی و اردو میر تقی میر شاعر هندی که به دو زبان فارسی و اردو شعر می‌‎سرود، با همکاری مرکز بین‌المللی میکروفیلم نور و انجمن ترقی اردو در محل این انجمن در دهلی برگزار شد.

در این نمایشگاه، بیست نسخه خطی از آثار این شاعر برجسته به نمایش گذاشته و از ویژه‌نامه‌ای با موضوع بررسی آثار فارسی و اردوی میر تقی میر رونمایی شد.

در مراسم افتتاحیه این نمایشگاه ایرج الهی سفیر جمهوری اسلامی ایران در هند، سلمان خورشید وزیر اسبق امور خارجه هند، پروفسور شریف حسین قاسمی استاد زبان فارسی در هند، عطر فاروقی پروفسور اختر الواسع و فریدالدین فرید عصر رایزن فرهنگی ایران در هند حضور داشتند.

پس از افتتاح این نمایشگاه نشست علمی با موضوع بررسی آثار و جایگاه ادبی میر تقی با حضور اساتید حاضر در جلسه برگزار شد. ایرج الهی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در این مراسم گفت: میر تقی میر با الهام از فرهنگ و تمدن ایران، ادبیات اردو را به اوج رساند. آثار او نمایانگر پیوند عمیق تمدنی ایران و هند و بازتاب‌دهنده روح انسانی و احساسات لطیف است.

پروفسور شریف حسین قاسمی پروفسور اخلاق آهن در سخنرانی خود به مهاجرت میر تقی میر به دهلی اشاره کرد و این شهر را نقطه عطفی در زندگی و آثار او دانست.

وی افزود: شعر فارسی، با وجود تحولات تاریخی، همچنان در هند جایگاه ویژه‌ای دارد.

شعر فارسی در هند جایگاه ویژه‌ای دارد؛ رونمایی ۲۰ نسخه خطی میرتقی میر

پروفسور اختر الواسع نیز با اشاره به روابط دیرینه فرهنگی ایران و هند گفت: پیوند زبان‌های فارسی و اردو نمادی از روابط تمدنی دو ملت است که در آثار شاعرانی همچون میر به اوج رسیده است.

سلمان خورشید، وزیر اسبق امور خارجه هند، این رویداد را الگویی برجسته از فعالیت‌های فرهنگی دانست و گفت: این برنامه نه تنها گامی در جهت حفظ میراث ادبی است، بلکه فرصتی برای نسل جدید است تا با میراث عظیم ادبی ایران و هند آشنا شوند.

فریدالدین فرید عصر، رایزن فرهنگی ایران در هند در جلسه ضمن قدردانی از برگزارکنندگان این مراسم ادبی و علمی، به عناصر شعری میر تقی میر پرداخت و گفت: مفهوم درد در آثار صوفیانه با تعریف درد در کشورهای مدرن اروپا کاملاً متفاوت است.

وی در ادامه ابیاتی از میر تقی میر را قرائت کرد و در خصوص اهمیت تصحیح، ویرایش و نشر مجدد این آثار سخن گفت.

میر تقی میر، که به «خدای سخن» شهرت یافته است، در سال ۱۷۲۳ میلادی در شهر آگرا به دنیا آمد. وی مدتی در دهلی اقامت داشت و سپس به دربار حاکمان اود نقل مکان کرد. در دربار نواب آصف‌الدوله، به‌عنوان ملک‌الشعرا اشعاری می‌سرود و به جایگاهی ویژه دست یافت. این شاعر هندی تبار علاوه بر اشعار عاشقانه، مرثیه‌سرای برجسته‌ای نیز بود و در رابطه با واقعه عاشورا و مقام والای حضرت امام حسین (ع)، مرثیه‌های متعددی سروده است.



منیع: خبرگزاری مهر

نخستین جایزه ملی غزل فراخوان داد


به گزارش خبرنگار مهر، انجمن شعر کرج، اولین دوره جشنواره مستقل شعر کرج را با عنوان جایزه علی کریمی کلایه (جایزه ملی غزل) با هدف تقدیر از غزل‌سرایان آوانگارد، کشف و معرفی استعدادهای جوانِ این عرصه، و تجلیل از پیشکسوتان و جریان سازان غزل معاصر برگزار می‌کند.

این جشنواره در سه بخش اصلی، (کتاب برگزیده)، بخش جنبی، (شاعر جوان) و بخش ویژه: (شاعر جریان‌ساز) برگزار خواهد شد.

معرفی بخش‌های جشنواره ملی غزل

بخش اصلی یا کتاب برگزیده به رقابت و تقدیر از غزلسرایان آوانگارد که دارای مجموعه غزل چاپ شده یا چاپ نشده هستند، اختصاص دارد.

این بخش دارای محدودیت سنی و جغرافیایی نیست و همه غزلسرایان و ناشران فارسی زبان می‌توانند از سراسر دنیا با ارسال یک جلد کتاب یا فایل PDF از کتاب، در آن شرکت کنند.

هر شاعر می‌تواند یک مجموعه غزل به دبیرخانه جایزه ارسال کند و کتاب چاپ‌شده و چاپ نشده با هم مورد داوری قرار می گیرد.

کتاب‌های الکترونیکی (pdf) باید دارای عنوان و صفحه‌بندی شده باشند. کتاب باید شامل حداقل ۲۵ و حداکثر ۵۰ غزل باشد. کتبی که غیر از قالب غزل در آن منتشر شده باشد، از داوری کنار گذاشته می‌شوند.

شاعرانی که کتاب چاپ شده با قوالب مختلف موزون دارند، می‌توانند در فرمت pdf غزل‌های خود را با صفحه‌بندی و نام‌گذاری مجدد ارسال و در این جایزه شرکت کنند.

به نفر برگزیده تندیس جایزه، لوح تقدیر و مبلغ ۵۰ میلیون تومان جایزه نقدی اهدا می‌شود و از دو شاعر دیگر نیز با لوح تقدیر و هدایای ارزنده نقدی تقدیر به عمل خواهد آمد.

بخش جنبی (شاعر جوان) به شناسایی، معرفی و حمایت از شاعران جوان در حوزه غزل مدرن اختصاص دارد. در این بخش شاعران متولد دهه هشتاد از سراسر کشور می‌توانند شرکت کنند(زیر ۲۴ سال). همچنین شاعران جوان باید ۳ قطعه شعر در قالب غزل، در فرمت Word ارسال کنند.

اعلام گاه‌شمار جایزه

ارسال تصویر شناسنامه یا کارت ملی و شماره تماس همراه با آثار الزامی‌ است و به نفر برگزیده تندیس جایزه، لوح تقدیر و مبلغ ۲۰ میلیون تومان جایزه نقدی اهدا می‌شود و از دو شاعر دیگر نیز با لوح تقدیر و هدایای نقدی تقدیر به عمل می‌آید.

در بخش ویژه یا شاعر جریان‌ساز از یکی از شاعران جریان‌ساز و تاثیرگذار در غزل معاصر به انتخاب هیات داوران تجلیل خواهد شد.

شاعران برای شرکت در این جایزه می‌توانند آثار خود را تا ۱ بهمن ۱۴۰۳، از پیام رسان تلگرام به این ۰۹۹۱۳۲۰۳۹۰۳ و یا از طریق پست الکترونیکی sherekaraj۱۳۵۰@gmail.com ارسال کنند.

همچنین ارسال نسخه فیزیکی کتاب به صندوق پستی ۳۱۵۵۶۱۵۱۸۱ به نشانی کرج، عظیمیه، موسسه فرهنگی هنری فرهنگ‌شهرِ سایه (دبیرخانه جشنواره مستقل شعر کرج) امکان پذیر است.

اختتامیه جایزه ملی غزل همراه با نخستین کنگره ملی غزل مدرن، مرداد سال ۱۴۰۴ هم‌زمان با دومین سالگشت کوچ علی کریمی کلایه برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

همه جهان، ایران را با ادبیات می‌شناسند


به گزارش خبرگزاری تسنیم،‌ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این جلسه با تبریک میلاد مولای متقیان حضرت علی(ع)، گفت: اکثریت قاطع برنامه‌های معاونت فرهنگی در خانه کتاب صورت می‌پذیرد از جشنواره‌ها گرفته تا اقدامات دیگر؛ برهمین اساس می‌توان گفت عملا معاونت فرهنگی کارهای اصلی برنامه‌ای خود را در خانه کتاب انجام می‌دهد.

وی افزود: موسسات مختلفی در وزارت فرهنگ داریم اما شرایط این موسسه متفاوت است مثلا، بخشی از آثار سینمایی در بنیاد فارابی (با همه اهمیتی که دارد) انجام می‌شود و تولیدات بسیاری توسط سازمان سینمایی به نتیجه می‌رسد که ارتباطی با بنیاد فارابی ندارد اما وضعیت خانه کتاب متفاوت است و کارهای معاونت فرهنگی عملا در خانه کتاب متمرکز شده است.

صالحی با بیان اینکه جمع حاضر نوعی قوه عاقله و رهبریِ معاونت فرهنگی هستند، تصریح کرد: جایگاه معاونت فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کاملا قابل توجه است و در تناسب با سایر معاونت‌ها وضعیت یکسانی ندارد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: بخش‌های متعددی به این حوزه مربوط می‌شود از جمله کتاب؛ کتاب ماده تمدن بوده و هروقت این ماده فعال باشد تمدن متصل به آن ماده نیز فعال است و هرزمان که این ماده فرو بریزد تمدن آن نیز به هم می‌ریزد و باید درنظر داشت مسئولیت جمع حاضر حفظ کتاب یعنی همان ماده تمدن است.

وی افزود: ایران اگر ادبیات نداشته باشد ایران نیست و همه جهان ما را با ادبیات می‌شناسند؛ در این حوزه نیز خانه کتاب و ادبیات ایران عهده‌دار مسئولیت است.

صالحی تصریح کرد: در ماه‌های پیش‌رو بارِ برگزاری جایزه‌ها و جشنواره‌های متعددی بر دوش خانه کتاب قرار دارد، پس از آن نیز نوبت به نمایشگاه کتاب تهران می‌رسد، برهمین اساس ماه‌های پیش رو برای شما عزیزان بسیار پرکار است.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: اعضای هیات امنای خانه کتاب در دو حوزه اصلی کتاب و ادبیات و رویدادهای پیش‌رو مسئولیت دارند در نهایت بابت پذیرش این مسئولیت از حاضرین در جلسه سپاسگزار هستم.

در این جلسه اعضای هیات امنای خانه کتاب و ادبیات ایران به نقد و بررسی چالش‌های حوزه کتاب پرداختند و نظراتشان را درمورد راه‌حل‌های برطرف شدن مشکلات حوزه کتاب بیان کردند.

در پایان نیز وزیر فرهنگ احکام اعضای جدید هیات امنا را به آنها تقدیم و برایشان آرزوی موفقیت کرد.

پیش از این وزیر فرهنگ در احکامی جداگانه محسن جوادی، احمد مسجدجامعی، محسن چینی‌فروشان، محمدعلی مهدوی‌راد، علی‌اکبر اشعری، محسن مومنی‌شریف، علی‌اصغر محمدخانی، علی‌محمد مودب، ابراهیم حیدری، لادن حیدری و آزاده نظربلند را به عنوان اعضای جدید هیات امنای موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران منصوب کرده بود.

در بخشی از این احکام آمده است:

“امید است با استعانت از خداوند متعال و همسو با سیاست‌های کلان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت امور فرهنگی، در اتخاذ تصمیمات مدبرانه، ارائه ایده‌های نوآورانه و فناورانه و راهبری خلاقانه موسسه با هدف ارتقای خانه کتاب و ادبیات ایران به جایگاه شایسته، موفق و موید باشید‌.”



منبع: خبرگزاری تسنیم

چگونگی زندگی و تأثیر علما بر انسان‌ها در کتاب «خاک نشین»


خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: زهرا فصیحی نویسنده و پژوهشگر یادداشتی با عنوان «چگونگی زندگی و تأثیر علما بر انسان‌ها در کتاب خاک نشین» با نگاهی به کتاب «خاک نشین» نوشته فهمیه شاکری مهر نوشته و آن را برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.

مشروح متن این یادداشت را در ادامه می خوانیم:

مدتی بود مطلبی زیاد ذهنم را درگیر کرده بود و برایش جستجوهای فراوانی کردم. اینکه انسان‌های بزرگ چگونه زیسته‌اند و زندگی و زمانه‌شان در این دنیا چه بوده؟! آنها که موفق بوده‌اند و حتی خیلی اوقات انسان‌های دیگر از وجودشان بهره برده‌اند، این دنیا را چطور گذرانده‌اند؟!

همین کنجکاوی باعث شد آثار مکتوب مختلفی در مورد دانشمندان و بزرگان و عارفان بخوانم و چند اثر تصویری هم ببینم. بعضی‌ها کاملاً بر اساس واقعیت بود و در برخی هم چاشنی از تخیل را با واقعیت‌ها آمیخته بودند. در این بین، سبک زندگی و نگاه علما و عرفا برایم از همه مهم‌تر بود و به آثار جذابی هم برخوردم. رمان «خاک‌نشین» فهیمه شاکری مهر، یکی از همان‌ها بود. از آنهایی که واقعیت را با خیال آمیخته بود. اثری که سال ۱۴۰۳ توسط «شرکت چاپ و نشر بین‌الملل» در ۲۳۷ صفحه، به بازار نشر عرضه شده و با توجه به نظرات پیرامونش، در فضای مجازی و آپ‌های کتابخوانی مورد استقبال هم قرار گرفته است. فصل اول رمان شاکری مهر با عنوانی که انتخاب کرده بود از همان آغاز قلاب را انداخت و جذبم کرد. «رفتن برای فراموش کردن» که شاید شرح حال خود و خیلی از اطرافیان مان باشد. باید می‌فهمیدم شخصیت داستان، چرا باید می‌رفت و چه کسی او را مجبور به رفتن کرده بود. و همراه شدم با زندگی طلبه جوانی که علاقه‌اش به تحصیل علوم دینی در ابتدا او را پای درس استاد صاحب نامی چون شیخ عباس می‌نشاند. ولی در این بین اتفاقاتی رخ می‌دهد که او را مجبور به ترک کلاس و درس شیخ می‌کنند.

همین قلاب اولیه داستان، مخاطب را با شروعی جذاب روبه‌رو می‌کند که ترغیب به ادامه‌ی آن را به خوبی ایجاد کرده است. و تا انتهای داستان خواننده با خرده روایت‌هایی مواجه می‌شود که هر کدام در دل خود یک واقعه‌ی مهم تاریخی را جا داده‌اند. چرا که نویسنده با استفاده از شخصیت سلمان که از جمله طلبه‌های معترض به اتفاقات مربوط به بی‌حرمتی‌های حکومت رضا شاه، در موضوع کشف حجاب است، به شکلی جذاب و خواندنی به روایت بخشی از تاریخ آن زمان هم می‌پردازد.

وقایعی که با تصویر سازی‌های زنده و پویا مخاطب را به دل تاریخ می‌اندازد. مثل قسمتی که می‌نویسد: «سرو صدا هر لحظه بیشتر می‌شد. ساعت پایانی سال بود و چند دقیقه‌ای مانده بود که سال تحویل شود. رو برگرداندم تا آقای ناظم را ببینم؛ اما خبری از او نبود. آیت‌الله بافقی را دیدم که به طرف غرفه‌ی زنان درباری می‌آمد. با آمدن او، تن و بدن من هم مثل مهین لرزید. بعید بود او بتواند توهین و بی حجابی را تاب بیاورد. از جا بلند شدم و به طرف‌داری از او در برابر مأموران، جلو رفتم. باقی طلبه‌ها هم آمدند. شیخ محمدتقی به زنان اعتراض کرد و با لحنی عصبی گفت: «اگر می‌خواید در این مکان مقدس بمونید باید رعایت کنید و سروروی خودتون رو بپوشونید؛ و گرنه حرم رو ترک کنید و به حضرت معصومه بی احترامی نکنید.» مأموران جلو آمدند. من و چند طلبه دیگر جلوی آن‌ها را گرفتیم و نگذاشتیم به طرف شیخ بروند. زنان فرار را بر قرار ترجیح دادند و حرم را ترک کردند. یکی از مأموران که انگار مافوق بقیه بود، جلو آمد و رودرروی من ایستاد و گفت: «به وقتش به حساب شما جوجه طلبه‌ها می‌رسم.»

با این اوصاف، اگر بتوان در ادبیات داستانی ایران، علاوه بر زندگینامه‌هایی که به گونه‌ای روایی تألیف شده، چگونگی زندگی و تأثیر علما بر انسان‌ها و حتی اجتماع را به شکل داستانی و با بیانی شیوا و به یاد ماندنی توصیف کرد، قاعدتاً اثر آن دو چندان خواهد بود. رمان «خاک نشین» از جمله همین داستان‌هاست. رمانی تاریخی که با بهره‌گیری از زندگی «شیخ عباس قمی» محدّثی وارسته را به مخاطب معرفی می‌کند. در این داستان، نویسنده زندگی شخصیت اصلی را با زندگی شیخ عباس قمی هم‌سو می‌کند.

این شیوه در باب معرفی شخصیت‌های بزرگ و بیان سبک و سیاق زندگی شخصی و اجتماعی آنها سرآغاز تفاوت محسوسی است که با اکثر آثار پیرامون زندگی علما، در ادبیات ما، دیده می‌شود. و این خود دلیل کافی برای جذب مخاطب به مطالعه و تعمق در زندگی این بزرگان است. تلفیق برخی از تغییرات اجتماعی آن دوره و همزمانی آن با وجود عالمانه شخصی چون شیخ عباس قمی کشش داستانی را به خوبی حفظ کرده و مخاطب را با تلاطم وقایع تاریخی همراه می‌کند. و این اتفاقات همزمان با دورانی است که کتاب مفاتیح الجنان متولد شده و شهرتش بین مردم پیچیده است. «فهیمه شاکری مهر» در این رمان، علاوه بر بیان روان موضوعات پیچیده‌ تاریخی، شخصیت سلمان و همراهی او با استادش شیخ عباس را به‌ شیوه‌ای قابل درک توصیف کرده که مخاطب به راحتی با شخصیت داستان همزات‌پنداری می‌کند، از تواضع و ادب او در محضر استاد تأثیر می‌پذیرد و از ساده زیستی و فروتنی عالمانه‌ شیخ درس زندگی می‌آموزد.

در واقع از نکات برجسته این کتاب است که مسیر زندگی هر دو شخصیت پر از رمز و درس زندگی برای خوانندگان است. «خاک نشین» در هجده فصل با سرتیترهایی زیبا تألیف شده که موضوع هر بخش از کتاب را پوشش می‌دهد و به خواننده در فهمیدن مضمون هر فصل کمک می‌کند. این کتاب دومین اثر این نویسنده است که با کیفیت بالایی در چاپ و جلد، در هزار نسخه به چاپ رسیده است. «خاک نشین» پیشنهاد قابل توجه برای مخاطبینی است که در داستان‌ها به دنبال زندگی واقعی هستند و می‌خواهند عمل و سیر زندگی بزرگانی چون شیخ عباس قمی را سرلوحه کار خود قرار دهند و در پیمودن راه زندگی از آنان کمک بگیرند.



منیع: خبرگزاری مهر