چرا خبری از ترخیص ۶هزارتن کاغذ دولتی نیست؟


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ بهمن ماه سال گذشته بود که پرونده تخلف 13 میلیون دلاری در حوزه کاغذ فاش شد،‌ شرکتی که در ابتدای سال 1400 موفق به دریافت 13 میلیون دلار ارز دولتی برای واردات 14هزار تن کاغذ تحریر شده بود اما تا ماه‌های پایانی سال 1403 هنوز خبری از این کاغذها نبود،‌ شرکت مذکور تنها در دوره‌ای 900 تن کاغذ وارد کرده بود و خبری از مابقی کاغذها نبود.

رسانه‌ای شدن این موضوع و به‌موازات آن پیگیری‌های وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی در دو دولت سیزدهم و چهاردهم و ورود قوه قضائیه به ماجرا موجب شد شرکت مذکور که از آن با عنوان «آ.پ.» نام برده می‌شود،‌ ادعا کند که حدود 6 هزار تن از این کاغذها آماده ورود به کشور و در انتظار ترخیص از گمرک است.

ترخیص این کاغذها از گمرک به‌علت اختلافی که بین ارشاد و شرکت مذکور بر سر محل تحویل کاغذها به وجود آمد‌، طولانی شد،‌ اما محسن جوادی معاون فرهنگی وزارت ارشاد فروردین ماه سال جاری به تسنیم گفته بود: مجوز ورود این کاغذها به کشور از دادستانی گرفته شده است، اما هنوز دست ما نرسیده است، تقریباً نصف آن رقمی که شرکت مورد نظر متعهد شده بود،‌ یعنی بیش از 6 هزار تن وارد گمرک شده است. قاعدتاً ترخیص از گمرک و رسیدن این کاغذها به دست ما برای توزیع مراحل اداری زیادی دارد‌، تا قیمت‌گذاری شود و… زمان نیاز داریم‌، تصور نمی‌کنم که تا قبل از نمایشگاه کتاب شدنی باشد‌، اما باز هم تلاش خود را می‌کنیم.

اما با گذشت بیش از یک ماه و نیم از وعده جوادی‌،‌ هنوز خبری از ترخیص این کاغذها از گمرک نیست و مشخص نیست که این کاغذها چه‌زمانی به دست نشر می‌رسد.

پیگیری‌های خبرنگار تسنیم نشان می‌دهد که کاغذهای مذکور در گمرک شهید رجایی بوده است و با حادثه رخداده در این گمرک ترخیص کاغذها نیز از بندر با مشکل مواجه شده است، اما؛ آیا با وجود آتش‌سوزی گسترده در بندر شهید رجایی کاغذها سالم هستند؟

پیگیری‌های تسنیم نشان می‌دهد که برای بررسی وضعیت کاغذها در گمرک و این‌که آیا این محموله دچار حریق شده یا سالم است،‌ نماینده دادستانی و وکیل پرونده بازدیدی از محل کاغذها انجام داده و از صحت آن اطمینان حاصل کرده‌اند،‌ تنها به‌دلیل اتفاق رخ‌داده، طی کردن مراحل اداری ترخیص از گمرک زمان‌بر شده است.

به‌نظر می‌رسد ترخیص کاغذها از گمرک و رسیدن آن‌ها به دست وزارت ارشاد و مؤسسه خانه کتاب به‌عنوان مجری توزیع کاغذ میان ناشران‌، حداقل تا نیمه تابستان به درازا کشیده شود‌، با این حال تزریق این کاغذها به بدنه صنعت نشر و توزیع آن‌ها میان ناشران در شرایطی که کاغذ در بازار آزاد بندی یک میلیون و 600 هزار تومان شده است،‌ نقطه قوتی برای ناشران به‌شمار می‌رود.

البته بسیاری از ناشران نیز انتقاداتی به شیوه توزیع گذشته کاغذ دارند و خواستار شفاف‌سازی بیشتر در این زمینه هستند، باید دید وزارت ارشاد چه‌سازوکاری را برای توزیع این کاغذها خواهد داشت‌، از سوی دیگر تکلیف حجم باقی‌مانده کاغذها که رقم اندکی هم نیست و حدود 8 هزار تن می‌شود،‌ چه می‌شود،‌ هنوز مشخص نیست،‌ طبق ادعای شرکت واردکننده این کاغذها پشت گمرک هستند یا خیر.

انتهای پیام/+



منبع: خبرگزاری تسنیم

طوافی در مقام اشک هم‌صدا با سامی یوسف


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ یکی از جدیدترین سفرنامه‌های منتشر شده حج‌،‌ «آواز حجاز» است که سفرنامه عمره دانشجویی محمدصالح سلطانی است،‌ این سفرنامه به جهت اینکه پس از9 سال از آخرین عمره دانشجویی به حج انجام شده‌، روایت‌های جدیدی از عربستان را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد.

نویسنده خود درباره سفرش می‌گوید:  «یک دهه پس از تنش‌های گسترده‌ سیاسی و در روزگارِ تنگناهای اقتصادی، تجربۀ سفر به عربستان  برای ایرانیان به یک تجربۀ سخت و ویژه تبدیل شده است. چنین تجربه‌ای عمدتاً نصیب کسانی می‌شود که از سال‌ها قبل برای حج تمتع نوبت گرفته و ثبت‌نام کرده‌اند. در چنین شرایطی، فرصت سفر به مدینه و مکه در قالب یک کاروان دانشجویی، تجربه‌ای خاص و گران‌بها محسوب می‌شود. من این توفیق را داشتم که در قالب اولین کاروان عمره دانشجویی ایران پس از 9  سال، طعم شیرین این سفر را بچشم؛ سفر به یک «عربستان جدید» که شباهتی به آن‌چه از این سرزمین در ذهن ما ایرانیان شکل گرفته نداشت.»

«آواز حجاز روایتی از این سفر است؛ سفری آکنده از معنویت و لبریز از سؤال؛ معنویتی آمیخته به حال‌وهوای دل‌نشینِ آن دو شهرِ نورانی.

نویسنده در سال 1403 به همت بنیاد ملی نخبگان به مکه مشرف می‌شود،‌ او درباره انگیزه‌اش برای نوشتن سفرنامه می‌گوید:‌ این کاروان ویژه بود، چرا که قرار بود بعد از حدود 9 سال اولین کاروان عمره دانشجویی راهی مکه شود. می‌دانستم که در این مدت تغییر و تحولات زیادی در عربستان اتفاق افتاده و این انگیزه ایجاد می‌کرد که سفر را روایت کنم. به جز این جنبه‌های معنوی ویژه سفر مزید بر علت بود که باعث شد این سفر را در قالب سفرنامه روایت کنم و در اختیار مخاطبان قرار دهم.»

حج 1404 ,

وی در بخشی از این سفرنامه تحت عنوان «مقام اشک» می‌نویسد: 

«دوباره رفته بودم حرم به طواف؛ این عبادت خاص مسجد‌الحرام. هر طوافی را به شکلی گذرانده بودم؛ گاهی به ذکر و گاهی به تماشا و گاهی به استماع صداهای اطراف، دلم می‌خواست یک طواف هم به ضیافت ترانه داشته باشم. ابتدای ذی‌قعده بود و ایام دهه کرامت و فصل شادی. برای همین بد نمی‌شد اگر یک هفت دور را هم مهمان موسیقی باشم، از پلی‌لیست «سفر» قطعه «Noword is Worthy» سامی یوسف را انتخاب کردم. الله اکبر اول طواف را گفتم و شروع کردم سامی هم شروع کرد. دور اول و دوم را به زبان انگلیسی خواند:

Searched for the words/ To describe your beauty/No matter how I tried/No word seemed worthy

کلمه‌هایش طنین داشت. دور سوم بودم که رفت سراغ زبان اردو آنچه می‌خواند را متوجه نمی‌شدم اما می‌فهمیدم فهمی که انگار حاصل تنفس هوای خانه خدا بود:

«زمین و آسمان‌ها جن و انس همه تو را ستایش می‌کنند، پس هر دو جهان مست می‌شوند، وقتی روح این کلام را تلاوت می‌کند.»

کلماتش به زبان‌های مختلف داشت یک پیام واحد را می‌رساند. دلم نرم شده بود با جمله‌هایی که معنایشان را دقیق نه اما کامل فهم می‌کردم، رسیدم به دور چهارم طواف حالا خواننده هم زبان خودم شده بود

«در هوای تو پر می‌گشایم به امیدی که روزی سوی تو آیم/ در وصف تو جمله‌ها را گشتم ….»

 

حج 1404 ,

 

دور چهارم و پنجم را به زبان فارسی هم صدایش شدم. بعد رفت سراغ زبان مسلمانان شرق دور و به زبان مالایی خواند:

«Ku mencari kata puji/Buatmenemanizi kirhati/Namuntiada kalam yang pasti/ Yang sesucikalamini

دور پنجم و ششم به زبان مالایی گذشت، انگلیسی، اردو، فارسی، مالایی و هزاران زبان دیگر همه را بلد شده بودم انگار همه زبان‌ها در دور هفتم یکی شدند پیوستند به عربی و خواننده مسلمان هم صدای تمام اجزای جهان شده بود، حجرالاسود، پرده سیاه، سنگ‌های سفید کف صحن، ستون‌ها، همه و همه، انگار یک صدا شده بودند، با من و من یک صدا با ترانه و ترانه یک صدا با ذره‌ذره مخلوقات و همه با هم می‌خواندیم: «سبحان الله والحمدلله ، لا اله الا الله ، والله اکبره …

اشکم جوشید. سرانجام رسیدم به مقام اشک. این طواف شد آنچه دنبالش بودم پا کُند کردم تا دور هفتم تمام نشود. تسبیحات اربعه می‌گفتم و دور خدا می‌گشتم و اشک می‌ریختم چه می‌خواستم از این بهتر؟ دنیا بهتر از این چه داشت برایم؟ اشکم دامنه گرفت. زیاد شد و زیادتر. من در این طواف از تماشا و استماع گذشتم؛ به سماع رسیدم انگار همه تن چشم شدم و با همه چشم‌ها اشک ریختم به شوق او.

طواف که تمام شد رفتم سمت مقام ابراهیم به یادگار پدر ایمان سلام دادم، دو رکعت نماز طواف خواندم و جرعه ای آب زمزم نوشیدم. من آن چند دقیقه را در بهشت زندگی کردم و کاش تمام نمی‌شد آن مقام اشک.»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

«حرّ حرم»؛ زندگی‌نامه شهید مجید قربانخانی برای کودکان


ام‌البنین خدابخش دهقی، شاعر، در گفت‌وگو باخبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از انتشار اثری جدید درباره شهید مجید قربانخانی خبر داد و گفت: این اثر که فعلاً عنوان “حرّ حرم” برای آن انتخاب شده، دربردارنده زندگی‌نامه منظوم این شهید مدافع حرم است. 

وی با بیان اینکه مجموعه حاضر برای گروه سنی کودک تنظیم شده و در حال ویرایش است، به سختی نگارش این اثر برای کودکان اشاره و اضافه کرد: نوشتن درباره این شهید عزیز با توجه به ویژگی‌هایی که ایشان داشتند، سخت بود؛ به‌طوری که شاعر باید از کلمات مناسب استفاده کند تا تأثیر لازم بر مخاطب را داشته باشد.

شهید مجید قربانخانی از جمله شهدای مدافع حرم است که در منطقه خان‌طومان سوریه به شهادت رسید. 

مجید قربانخانی متولد 1369، قهوه‌خانه‌داری در منطقه یافت‌آباد تهران بود. او مانند خیلی از جوانان امروزی، سبکی متفاوت برای زندگی را انتخاب کرده بود، با این حال او «لوتی‌منش» بود؛ پسری که علی‌رغم ظاهر متفاوتش، دستگیر و همدرد مردم بود. از این روحیه مجید روایت‌های متعددی نقل شده است.

پیکر او که سال 95 در منطقه خان‌طومان به شهادت رسیده بود، پس از سه سال با آزمایش دی‌ان‌ای شناسایی شد و به کشور بازگشت. زندگی متفاوت مجید، بسیاری از جوانان را تحت‌تأثیر قرار داد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

فروش ویژه ۹۹۰ عنوان کتاب در آستانه عید غدیر


به گزارش خبرگزاری تسنیم، فروش ویژه 800 عنوان کتاب از تولیدات کانون پرورش فکری، 190 عنوان کتاب غیرکانونی در پایگاه دیجی‌کانون از 17 تا 25 خرداد 1404 اجرا می‌شود.

در این طرح کتاب‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با تخفیف 20 تا 25 درصدی، کتاب‌های غیرکانونی با تخفیف 10 درصدی به فروش می‌رسد.

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کتاب‌های متنوعی را با موضوع‌های داستان، شعر، هنر، فلسفه، روان‌شناسی، تاریخ، جغرافیا، علوم، دین، آموزشی، طنز و سرگرمی و… منتشر می‌کند.

این کتاب‌ها براساس رده‌بندی برای گروه‌های سنی نوزاد (+ صفر)، نوگام (بالای 2 سال)، نوباوه (بالای 4 سال)، نوخوان (بالای 7 سال)، نونهال (بالای 9 سال)، نونگاه (بالای 12 سال) و نوجوان (بالای 15 سال) مناسب است.

علاقه‌مندان می‌توانند با مراجعه به سایت دیجی‌کانون digikanoon.ir و بهره‌مندی از این فروش ویژه، کتاب‌های موردنظر خود را خریداری کنند.



منبع: خبرگزاری تسنیم

مطالبات ناشران از نمایشگاه کتاب کی پرداخت می‌شود؟


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم‌، با گذشت 21 روز از پایان سی و ششمین نمایشگاه کتاب تهران،‌ برخی ناشران اذعان می‌کنند که هنوز مطالبات خود از فروش مجازی نمایشگاه را دریافت نکرده‌اند،‌ هم‌چنین با پایان یافتن طرح فروش کتابفروشی‌ها در سامانه بازار کتاب،‌ مطالبات کتابفروشی‌ها از محل یارانه این طرح نیز هنوز به صورت کامل پرداخت نشده است. این در حالی است که ابراهیم حیدری مدیرعامل خانه کتاب از پرداخت عمده مطالبات ناشران خبر داده و می‌گوید:  مطالبات مابقی ناشران نیز به زودی پرداخت می‌شود.

حیدری در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم گفت:‌ تاکنون 280 میلیارد از (320 میلیارد) مطالبات ناشران در نمایشگاه مجازی کتاب تهران پرداخت شده است،‌ تنها رقم اندکی در باقی مانده که آن هم به زودی پرداخت می‌شود،‌ مشکلی برای پرداخت مطالبات از سوی ما وجود ندارد،‌ باید صبر می‌کردیم تا بسته‌های پستی ناشران به دست مخاطبان برسد و ثبت در سیستم شود.

وی ادامه داد: تنها روز سه‌شنبه هفته گذشته 91 میلیارد تومان از این مطالبات پرداخت شد و البته تعطیلات نیز مزید بر علت شده تا کار کمی کندتر پیش رود.

مدیرعامل خانه کتاب در پاسخ به این پرسش که مطالبات کتابفروشان از سامانه بازار کتاب چه زمانی پرداخت می‌شود‌، گفت:‌ فروش کتابفروشان در سامانه بازار کتاب نیز اخیراً‌ به اتمام رسیده است وهمه کتاب‌ها هنوز به دست مردم نرسیده است،‌ تلاش ما این است که تا پایان هفته کلیه مطالبات کتابفروشان پرداخت شود.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

حاجی مسافر زمان است


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ مصطفی محدثی‌خراسانی شاعر خوش ذوقی است،‌ انتظار می‌رود،‌ حاصل سفرش از حج نیز با ذوق شاعرانه درآمیخته باشد‌ و مخاطب با کتابی صرفا ادبی مواجه باشد،‌ اما «شوق کعبه»  معادلات این‌چنینی را بر هم می‌زند،‌ چرا که محدثی در روایتش از سفر حج تنها به بعد ادبی ماجرا نپرداخته و ما با یک سفرنامه ادبی صرف مواجه نیستیم.

محدثی‌خراسانی در این اثر به ذکر لحظات سفر نپرداخته، بلکه با نگاهی عمیق و فلسفی به مناسک حج پرداخته است. نثر کتاب نیز ادبی و یکدست و خوش‌خوان بوده و در ابتدای هر بخش، ابیاتی از سروده‌های این شاعر و نویسنده آمده است.

این کتاب شامل 18 بخش از جمله حج، شطح، اکران زنده اسلام، حاجی مسافر زمان، در آستانه مسجدالنبی، میقات، سکوی پرواز، لبیک، محرم حریم یار، حرم امن، مکعب جاوید، طواف، حرکت بر مدار هستی، سعی صفا، ح‍َرا دریچه‌ای به ملکوت، حج ابراهیم، عرفات، اردوگاه معرفت، دامنه رحمت، هستی در آیینه مشعر، منا، میعادگاه عمل و حج؛ سفر بی‌بازگشت است.

 در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

حاجی مسافر زمان

حاجی مسافر زمان است و از گذرگاه تاریخ عبور می‌کند، لحظه لحظه سفر حج با ورق خوردن صفحات تاریخ شکل می‌گیرد و در قلب این سفر نبض تاریخ است که می‌تپد. طنین حج که به گوش می‌رسد، موجی از وقایع، داستان‌ها و شخصیت‌های تاریخی را با خود به همراه می‌آورد. ابراهیم را می‌بینی که خانه کعبه را بنا می‌کند و تا روی بر می‌گردانی او را تبر بر دوش و با صلابت در حال رفتن به بتخانه خواهی دید. هنوز این تصویر از ذهنت محو نشده که قربانگاه در نگاهت به تصویر کشیده می‌شود، در حالی که اسماعیل سر بر زانوی ابراهیم نهاده و ابراهیم را که با غلبه بر آن اضطراب بزرگ آماده قربانی کردن فرزند است.

صدای بلال را از ماذنه‌های مسجد با آن لکنت ملیح می‌شنوی و هنوز شکوه الله‌‌اکبر و اشهد ان محمد رسول‌الله صدای بلال در ذرات وجودت طنین‌انداز است که فریاد ابوذر از تبعیدگاه ربذه آه از نهادت بر می‌آورد.

ناگهان دندان شکسته پیامبر را می‌بینی و دردی عمیق در تمام ذرات وجودت تیر می‌کشد و بی‌هوش بر زمین می‌افتی و تا دوباره خودت را پیدا  کنی باز در هجوم تاریخ قرار داری و صحنه‌های شکوهمند غرورآفرین و در عین حال گاه جان سوز و جان‌گدازش، بقیع، شعب ابوطالب، غار حرا، غدیر، احد، بدر، خندق، حجةالوداع، حنین، على بن ابیطالب(ع)، مقداد، سلمان میثم، سمیه، زهرای اطهر(س) و … مرور هر کدام تاریخی را در تو زنده می‌کند و تو را در گردونه زمان می‌چرخاند و وسعت می‌دهد و به اوج می‌برد.

اعمال و مناسک حج نیز در فلسفه وجودی خود چنین رویکردی دارند و حاجی را به تاریخ و پشتوانه‌های سازنده آن ارجاع می‌دهند. همین مناسک بوده‌اند که آن ماجراها را در طول تاریخ زنده و تازه نگه داشته‌اند و به امروز رسانده‌اند.

قربانی کردن حاجیان در روز عید قربان، ماجرای شکوهمند حضرت ابراهیم و آماده شدن او برای قربانی کردن فرزندش اسماعیل در پیشگاه خداوند را به عرصه زندگی امروز انسان کشانده است.

حضور سیل آسای حاجیان در عرفات که تداعی کننده صحرای محشر است نیز زنده نگه دارنده یاد و خاطره تصمیم بزرگ حسین بن على علیه السلام است در بازگشت از عرفات و رو کردن به سمت کربلا، احرام بستن حاجیان در میقات و دور انداختن تمامی رشته‌ها و تعلقات دنیایی و اکتفا کردن به تکه‌ای پارچه برای پوشش که در نهایت لباس سفر آخرت نیز همین خواهد بود. یادآور احرام بستن نبی اکرم، رسول‌الله الاعظم محمد مصطفی(ص) است و این گونه است که حاجی در لحظه لحظه سفر شکوهمند حج با تاریخ مأنوس است و در راهروهای آن حرکت می‌کند و خوشا به سعادت آن حاجی‌ای که از سطح تمامی این نشانه ها به شطح آن حرکت و سیری از ظاهر این مناسک به باطن آن داشته باشد و با جان حج ارتباط برقرار کند.»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

اسرار رمی جمرات


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ حوزه هنری در سال 72 گروهی از نویسندگان را به حج تمتع فرستاد،‌ نویسندگانی چون علیرضا قزوه‌، رحیم مخدومی و… در این سفر با سایر نویسندگان همراه شدند و خاطرات خود از این سفر را در قالب سفرنامه به رشته تحریر درآوردند. «یار کجاست» عنوان سفرنامه مخدومی است که مورد توجه رهبر انقلاب نیز قرار گرفت و رهبری بر آن تقریظی نوشتند.

در بخشی از این سفرنامه می‌خوانیم: « امروز اولین روز رمی جمرات است. اولین روز برائت عملی از کفار و مشرکین. عرفات یک نیم روز بود، مشعر بامدادان و منا سه یا چهار روز،‌ یعنی نهضتی ادامه‌دار تا نابودی کامل شیطان.

رمی جمرات امروز بزرگ‌ترین شیطان را باید بزنیم، … می‌زنیم به جمعیت و خیلی زود همدیگر را گم می‌کنیم. خودمان را هم. چقدر جمعیت پرازدحام است و چقدر راه طولانی. این همه جمعیت برای مبارزه با شیطان قیام کرده‌اند؟

اگر به راستی فقط همین تعداد جمعیت به پا می‌خاستند. دیگر شیطانی باقی نمی‌ماند. وسط‌های راه نزدیک است خفه شویم. یک جوان عرب مادرش را بغل کرده و تا مرز گریه التماس می‌کند که فشار نیاورید.

طی طریق می‌کنیم، راه نسبتا دور است. طوری که وقتی به نزدیکی شیاطین می‌رسیم از رمق می‌افتیم. از اولی و دومی می‌گذریم شاید اولی، شیطان بیرونی باشد و سومی، درونی و دومی، حلقه اتصال بین شیاطین. اول باید خودمان را بزنیم تا جرأت پرداختن به عیب هایمان را پیدا کنیم. آن وقت است که می‌توانیم جامعه را از شیاطین اصلاح کنیم.

شاید اولی دوست جاهل باشد و دومی دشمن جاهل و سومی مکار. اول باید ریشه دشمن هفت خط را کند، که دوتای دیگر را بازیچه قرار داده است. امروز روز مشغول شدن به جاهلین دین‌دار و بی‌دینان جاهل نیست. امروز باید یقه  عالمان بی‌دین را گرفت. باید از اولی گذشت که شیطان کوچک است، از دومی هم که شیطان متوسط است و به سومی حمله کرد که شیطان بزرگ است. پس حج بدون برائت از شیطان بزرگ لمیدن در دامان شیطان بزرگ است و دوست داشتن او از صمیم قلب و قلقلک او و عشوه رفتن تو در دامن او…

هجوم جمعیت به سمت جمرات زیباست و ترتیب این راه‌های طی شده خیلی زیباتر، شناخت، شعور، آمادگی، تجهیز، حرکت منسجمر ازدحام و حمله. رگبار و رگبار رگبار آن قدر انبوه است که تو فقط یک صدای ممتد می‌شنوی، نه رگبار متناوب از پایین و بالا و دورتادور تنها یک صدای کش‌دار. شیطان را باید محاصره کرد و راه گریز را بر او بست. از هر نقطه‌ای که در تیررس باشد باید تیر را پرتاب کرد. آن هم نه یک نفر همه با هم و در یک زمان آن هم نه یک تیر، هفت تیر. سنگ‌ها انگار هجوم تگرگ است که بی نهایت عدد می‌بارد؛  تند و خشن و اصلاً فرصت تکان خوردن نمی‌دهد. دشمن را این‌گونه باید از بین برد.

همه یک دشمن را می‌زنند، سیاه‌ها و سفیدها . شیعه‌ها و سنی‌ها. چقدر دشمن ذلیل است. خداوند نماد خوبی برای مقابله با دشمن نشان همه داده. اتحاد همه برای نابودی یک دشمن مشترک.

خشاب تیر را به دست می‌گیرم و جلو می روم. این تقدیر خداست. باید جلو رفت حتی اگر خطر سنگ خوردن و زخمی شدن و کور گشتن در کار باشد، باز هم باید جلو رفت. در این راه این خطرها توجیه شده‌اند. چرا که هیچ خطری بالاتر از حیات دشمن نیست. پس رها کردن تیر، کافی نیست به هدف زدن مهم است. باید مطمئن شوی به دشمن ضربه وارد کرده‌ای.

هفت تیر. اولی را بر چشم تا هر چیزی را نبیند و هر دیده‌ای را نپذیرد. چشم راه ورود شیطان است. این راه را باید بست. از این لحظه به بعد از این دریچه نباید باطل وارد شود. اگر باطل وارد نشد، حق در غیاب او موجود است.

دومی را بر گوش، تا هر چیزی را نشنود و بر هر شنیده‌ای ایمان نیاورد، سومی را بر زبان. تا هر سخنی نگوید، چهارمی را بر دست، تا هر کاری نکند. پنجمی را بر پای تا هر راهی نرود. ششمی را بر دل، تا هر جیزی نخواهد و هفتمی را بر عقل که به خود بسنده نکند.

هفت سنگ اولی را بر نفس؛ دومی را بر نفس؛ سومی را بر نفس و… هفتمی را بر نفس . یعنی یک دور کامل مبارزه یک هفته کامل، یعنی هر روز زندگی، همیشه باید نفس را مورد شماتت قرار داد. بکوب تا بر گرده‌ات سوار نشود. اگر امروز مُرد فردا هم به سراغش برو و باز هم بزنش. اگر دیروز کتکش زده‌ای، امروز مار زخم خورده است. نهضت را ادامه بده تا مطمئن نشده‌ای که شیطان مُرده است، نمی‌توانی به طواف خدا بروی چرا که باز سر راهت علم می شود و مانع از یگانه پرستی‌ات می‌گردد.

اگر شیطان را نزده سراغ ذبح اسماعیل بروی، می ایستد سر راهت. جوانی اسماعیل را به رخت می‌کشد و زحمت تو را در به دست آوردن او. بیم عدم تکرار این نعمت بزرگ را تا آخر عمر در گوشت نجوا می‌کند و عواطف پدری و لذت و شیرینی فرزندی را … و غرور مدرکت را و فرصت بهره برداری از مقامت را و امتیاز طلایی شغلت را و شیرینی شهوتت را و درازی عمرت را شیطان است دیگر از کاه کوه می‌سازد. تو ذره‌ای خون بسته بودی و بوی تعفن می‌دادی و تکه گوشتی شدی که هنگام به دنیا آمدن قدرت دفاع از خویش را حتی در برابر کمتر از پشه نداشتی.

نه قدرت شنیدن داشتی، نه دیدن و نه خوردن فقط گریه می‌کردی آن هم ناخودآگاه و می‌خوردی آن هم بدون اراده و دفع می‌نمودی بدون اختیار و در آخر نیز پیری خواهی شد، فرتوت. نه چشمانت توان دیدن خواهند داشت نه گوش‌هایت توان شنیدن، نه دست‌هایت قدرت دفاع، نه ذهنت قدرت تفکر و نه پاهایت توان راه رفتن به رختخواب خواهی افتاد. مثل کودکی ناله خواهی زد، غذایی نرم بر دهان بی‌دندانت خواهند گذاشت و تو قدرت کنترل را از دست خواهی داد.

حال، شیطان از تو وزیری می‌سازد گران سنگ، شایسته و پرتدبیر و مدیری روشنفکر و لایق و استادی مسلط و واعظی سخن‌دان و پرنفوذ و مؤمنی خیر و باتقوا و مردی و زنی با شخصیت و متمدن و پدری و مادری پرجذبه خانه‌دار، خانواده‌دار…

آنگاه تو بر همه شورش می‌کنی جز بر خودت. چرا که از کار افتاده‌ای دیگر قدرت تشخیص نداری به جای این که تو شیطان را سنگ بزنی او تو را سنگ زده آن چنان هفت بار به زمینت کوفته که تا آخر عمر، نتوانی بلند شوی….

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

تولید سریال “شهرزاد، دختر شرقی”


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مجموعه داستانی “شهرزاد، دختر شرقی” با انتشار دو جلد 9 و 13 با عناوین “روز پدر” و “سیرک در جزیره ماهی” ، به 12 جلد رسید. این مجموعه که با نظارت محمدرضا سرشار و با همکاری جمعی از نویسندگان نوشته می‌شود، قرار است در 15 جلد از سوی به‌نشر در دسترس علاقه‌مندان قرار گیرد. 

کتاب “روز پدر” با فصل‌های کمکم کنید، روز پدر، کارتون من، شمشیر سورنا به قلم شیرین حمزه، مرضیه شاکری، فاطمه فدایی، معصومه عربخانی و آزاده بهرامی، به رشته تحریر درآمده است.

عناوین بخش‌های “سیرک در جزیره ماهی” نیز عبارت‌اند از: لارا، کتاب خوب، سیرک در جزیره ماهی، کتاب با ارزش.

نویسندگان این فرازها نیز شیرین حمزه، فاطمه فدایی، شهره بهرامی و معصومه عربخانی هستند.

این مجموعه 15 جلدی که همزمان در حال ساخته شدن به صورت یک سریال پویانمایی است، در قالب یک داستان بلند تلاش دارد فرهنگ ایرانی اسلامی را ترویج و مخاطبان کودک و نوجوان خود را با این مفاهیم آشنا کند. 

در معرفی این مجموعه آمده است: ماجراهای این داستان تخیلی پر فراز و نشیب، در یک جزیره پرت و دورافتاده به نام “جزیره ماهی” می‌گذرد که با توطئه یک فرد غربی به نام جورج و خواهرزاده‌اش، باربا، ده‌ها سال است، در آنجا گرفتار شده‌ و هیچ‌گونه ارتباطی با جهان خارج ندارند تا اینکه کشتی تفریحی سفری پیشرفته یک خانواده ایرانی به نام شایان، شامل پدر، مادر، سه فرزند آنها (یک دختر نوجوان به نام شهرزاد، و دو کودک به اسامی مهرزاد و شیرزاد)، در نزدیکی آن جزیره، گرفتار جریان‌های الکترومغناطیسی مرموزی شده، غرق می‌شود و … .

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

استقبال از کتاب تازه «حمید حسام» درباره شهید همدانی


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ انتشارات شهید کاظمی کتاب تازه حمید حسام را با عنوان «میاندار گود آب و آتش» زندگی‌نامه داستانی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی را از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی (1357-1329)، در سی و ششمین نمایشگاه کتاب تهران عرضه کرد. حالا کمتر از یک ماه پس از انتشار،‌ این کتاب با استقبال مخاطبان، در آستانه چاپ دوم قرار گرفت.

در معرفی این کتاب آمده است: در تاریخ معاصر ایران، حاج حسین همدانی با فرماندهی در دفاع مقدس و جبهۀ مقاومت شناخته‌شده است؛ فرماندهی در سه لشکر «محمد رسول‌الله» تهران، «انصارالحسین» همدان و «قدسِ گیلان» در حماسۀ دفاع هشت‌ساله و پیش‌قراولی در دفاع از حرم با تأسیس «دفاع وطنی» در سوریه، بخشی از کارنامۀ درخشان جهاد این فرمانده متواضع و مردمی است. اما شکل‌گیری شخصیتِ ظلم‌ستیزش در کوران حوادثِ پیش از انقلاب اسلامی، قطعۀ بازخوانی‌نشدۀ زندگی و جهاد اوست.

تولد در حوالی عاشورای سال 1329 آغاز حیات 65سالۀ «فولادِ آبدیدۀ قصۀ ما» است. یتیمی نان‌آور که با کُشتی قَد می‌کشد و با «تختی» گمشدۀ خود را در نوجوانی پیدا می‌کند و پای منبر پر شور «مطهری و شریعتی» مشق مبارزه می‌نویسد و در رکاب «آیت‌الله مدنی» میاندارِ گودِ انقلاب می‌شود.

این بار در کتاب تازه حمید حسام، حسین شاه‌کویی، کشتی‌گیر وزن 57 کیلوگرم باشگاه دخانیات تهران در اوایل دهه 1350 روایتگر ماجراست. او داستان زندگی خود را دقیق و واقعی روایت می‌کند؛ از تولد تا یتیمی و از کُشتی تا تختی و از مبارزه با استبداد شاهنشاهی تا پیروزی انقلاب اسلامی؛ و نشان می‌دهد که چگونه «میاندارِ گودِ آب و آتش» در کوره سختی‌ها و امتحانات دشوار گداخته و آبدیده شده تا بشود حسین همدانی.

حسام در این کتاب تلاش کرده تا تصویری دیگر از شهید همدانی که در سایر کتاب‌های منتشر شده درباره وی نمایش داده نشده بود،‌ نشان مخاطب دهد.

این نویسنده پیش‌تر نیز با قلم خود به شهید همدانی ادای دین کرده است؛ «راز نگین سرخ» و «خداحافظ سالار» از جمله این آثار است. حسام در راز نگین سرخ‌، خاطرات شهید همدانی را از روزهای سخت هشت سال جنگ تحمیلی با محوریت شهید حاج محمود شهبازی روایت می‌کند. حمید حسام، با دقت، ظرافت و خلاقیت‌های ادبی‌اش توانسته است خاطرات شهید حسین همدانی و جمعی از هم‌رزمان سردار شهید محمود شهبازی را درباره سیرهٔ زندگانی این بزرگوار، در قالب یک اثر مستند داستانی به رشته تحریر درآورد. حوادث این داستان گوشه‌ای از فراز و نشیب‌های دفاع مقدس از آغازین روز جنگ تا هنگام آزادی خرمشهر است.

«خداحافظ سالار» نیز روایت داستانی برگرفته از خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر سرلشکر شهید حاج حسین همدانی است، که به زندگی و فراز و نشیب‌های وی پرداخته که از کودکی آغاز و نهایتاً به شهادت سردار همدانی در سال 1394 ختم می‌شود.

شروع کتاب خداحافظ سالار از سال 90 و بحران سوریه و دمشق که در آستانه سقوط قرار داشت آغاز می‌شود و با بازگشت و تداعی خاطرات دوران کودکی همسر شهید در دهه 40 ادامه می‌یابد.

سردار شهید حسین همدانی از اعضا و بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان بود و همچنین یکی از فرماندهان بزرگ سپاه پاسداران کشور بود و از سال 1359 در دفاع مقدس شرکت داشت. او از همان ابتدای انقلاب در کنار مردم جنگید و سرانجام در حین انجام ماموریت مستشاری در سوریه در سن 61 سالگی به شهادت رسید. شهید همدانی همچنین جانشین قرارگاه امام حسین(ع) و مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران و فرمانده سپاه محمد رسول‌الله(ص) تهران بوده است.

کتاب تازه حمید حسام، در 136 صفحه قطع رقعی با شمارگان هزار نسخه و با قیمت 110 هزار تومان به بازار نشر عرضه شده است.

انتهای پیام/؛



منبع: خبرگزاری تسنیم

حج آغاز سفری بی‌بازگشت از «خود» به «خدا»


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ظاهر حج، سیر آفاق است اما باطن آن، سیر انفس. حج سفری است که در درون انسان اتفاق می‌افتد. سفری از مغرب به مشرق جان و گذاری از تنگنای عقل به بیکران عشق. عشقی که ویران می‌کند تا بنایی تازه بر ویرانه‌ها بر‌ا‌َفرازد. عشقی که می‌سوزاند تا دوباره بسازد.

کتاب «شوق کعبه» نوشته مصطفی محدثی خراسانی تصویر دیگری از حج به شما نشان می‌دهد که در آن با حقیقتی تازه روبه‌رو می‌شوید.

 «شوق کعبه» کتاب شامل هجده بخش از جمله حج، شطح، اکران زنده اسلام، حاجی مسافر زمان، در آستانه مسجدالنبی، میقات، سکوی پرواز، لبیک، محرم حریم یار، حرم امن، مکعب جاوید، طواف، حرکت بر مدار هستی، سعی صفا، ح‍َرا دریچه‌ای به ملکوت، حج ابراهیم، عرفات، اردوگاه معرفت، دامنه رحمت، هستی در آیینه مشعر، منا، میعادگاه عمل و حج و سفر بی‌بازگشت است.

 محدثی در این اثر تنها به ذکر لحظات سفر نپرداخته، بلکه با نگاهی عمیق و فلسفی به مناسک حج توجه نشان داده است. نثر کتاب نیز ادبی، یکدست و خوش‌خوان بوده و در ابتدای هر بخش، ابیاتی از سروده‌های این شاعر و نویسنده نیز آمده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«حاجی به پاس جلوه‌ای که معشوق در هیئت خانه‌اش به او نمایاند و به پاس سماعی عارفانه که در طواف نصیبش شد و به اوج شعف و شادمانی رسید، به نماز ایستاد و مراتب سپاس خویش را به پیشگاه معشوق به سجده آورد. حاجی را با معشوق کارهاست و این هنوز از نتایج سحر است و او مترصد دمیدن صبح دولت.

حاجی احساس می‌کند وقت آن رسیده است که قفل از زبان برگیرد و صندوقچه راز را، که عمری است در سینه زندانی کرده، بیرون آورده و در پیشگاه معشوق آن را بگشاید. راز‌ها و ناگفته‌ها در دیگ سینه می‌جوشند، اما بر زبان نمی‌آیند. حاجی احساس می‌کند برای اینکه گدازه‌های راز، از کوره سینه‌اش بر زبان جاری شوند، به فروتنی و خضوعی مطلق نیازمند است. پس بی‌درنگ برمی‌خیزد و پا به عرصه‌ای می‌گذارد که آخرین ته‌ماند‌ه‌های مَنیَّت را در هروله‌ای باشکوه، لگدمال کند. سعی بین صفا و مروه همان تلاشی است که حاجی برای به صفا رساندن مرآت دل می‌کند. مگر هاجر در همین هروله سنگ را به چشمه جوشان بدل نکرد؟

مراسم و مناسک حج به پایان رسیده است و همه چشم انتظار بازگشت حاجیان هستند. اما حج سفری بی‌بازگشت است و قدم نهادن در سیر و سلوکی که نباید امیدی به بازگشت از آن داشت. اگر حاجی با جان حج ارتباط برقرار و سفری باطنی کرده باشد و صفت مقبول بتواند تعریف‌کننده حجش باشد، بدون تردید هنگام بازگشت دیگر آن آدمی نیست که به حج آمده است. حاجی آن «من» را به قربانگاه برده و سر از تنش جدا کرده است. دیگر وجود ندارد که بخواهد در هیئت حاجی از حج بازگردد.

حاجی آن گاه که از شهر و دیار خویش به عزم کعبه پای بیرون نهاد، بخش عظیمی از آن «من» را با تعلقات و دغدغه‌هایش رها کرد و به همان نسبت فضایی در آیینه خانه دلش پیدا کرد تا بتواند جلوه‌های تازه‌ای از من برتر را در آن به انعکاس برساند.»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم